خلاصه ماشینی:
"البته این قول را به خوانندگان گرامی نامه مقام موسیقایی،میدهیم که در زمانی دیگر اشعاری را که مربوط به منطقه تنکابن است و قدمت بعضی از آنها به دوران قبل از مشروطه برمیگردد را برایتان همراه با وقایع و علت خواندن آن اشعار را بنویسیم: شعر خردهتابی10(مراسم آفتابخواهی) زمانی که کشاورز توم را در تومجار11 میکارد و پس از رسیدگی و مواظبت وقتی آن توم به رشد دلخواه رسید بر آن میشود که توسط همراهان یا کشاورزان دیگر آن را در زمین بکارد اما باریدن باران مجال کار را به هیچکس نمیدهد و باعث میشود که توم بیش از اندازه بزرگ گردد یا بپوسد که تمام زحمات و خرج و مخارج کشاورز به هدر میرود.
میگویند اشکانی میرابدار منطقه در زمان رضاشاه بوده و آبهای کشاورزان برای آبیاری زمین را او معین مینمود و زمانی هم معاون فردی اصفهانی به نام اسفرجانی،رئیس اداره املاک تنکابن بود که درباره این فرد و خودخواهیها و ستم او را روایتها نقل میکنند: اشکانی مره بز،م حال ندارم،های از چوب اشکانی باکی ندارم،های موخنه بخونم اواز ندارم،های اواز ندارم،های اشکانی مره بز با چوب لها،های کندوج پیش مره بزهکده بیحال،های وال بگردن بشییم سهزار گردن،های یته خوش،کی هدم تاج خاتون سال،های مون خنه چهکنم،دختر دهدار،های اشکانی مره بز با چوب توسا،های مون ونه ببرم دختر موسی (به تصویر صفحه مراجعه شود) اشکانی مرا زد من حال ندارم،از چوب اشکانی هیچ ترس ندارم میخواهم بخوانم،آواز ندارم اشکانی مرا با چوب لها زد27در نزدیکی کندوج28مرا زد."