خلاصه ماشینی:
"من در حال تجربه هستم،ولی به اصول موسیقی سنتی و باستانی کشور خود نیز احترام میگذارم،من قبل از انکه آهنگساز موسیقی ارکسترال باشم، نوازنده سنتور و به اصطلاح سنتی کار هستم،آواز در موسیقی ایرانی دارای جایگاهی خاص و کاربردی ویژه است،در این مجموعه اگر از آواز استفاده میکردم،نهتنها ارزش و جایگاه آواز را رعایت نکرده بودم،درصورت استفاده از آواز آن بخش آوازی به بخش ناهماهنگ و نقطهضعف توجیهناپذیر مجموعه تبدیل میشد و بهیقین سؤال شما در این بخش به این شکل تغییر پیدا میکرد«که چرا از آواز به این شکل استفاده کردید و چرا ارزش و جایگاه آواز را رعایت نکردید!» خودتان میگویید تجربهای جدید و ناآشنا!!پس چرا مجموعه را موسیقی ملی ایران معرفی کردهاید؟؟ وقتی ارکستر که من استفاده کردهام را با نام ارکستر ملی میشناسند به موسیقی اجرایی این ارکستر هم باید بگوییم موسیقی ملی؛ولی من بعد از پخش شدن مجموعه در مقالهای نوشتم که این نام برای این نوع موسیقی مناسب نیست،ولی تازمانیکه نام مناسبتری برای این نوع از موسیقی انتخاب شود،از نام موسیقی ملی استفده میکنم.
قطعه شماره 9 راز نگاه:باتوجه به ماهور بودن(نام ماژور برای این قطعه بهتر است)و نوع ارکستر استفاده شده برای این قطعه انتظار قطعهای شاد و مهیج در ابتدا ایجاد میشود ولی با وجود تحرک بالا در ارکستر و ملودیهای مورداستفاده؛شعر و مفهوم شعری کاملا محزون است این تضاد را یکی از مهمترین نقاط قوت این قطعه میتوان دانست و ترکیب آگاهانهای در این قطعه وجود دارد و تصور اینکه اگر این شعر با حالتی محزون اجرا شود آیا دارای چنین زیبایی میبود یا نه!شاید دلیل استفاده از گام ماژور برای این قطعه ازطرف آهنگساز را توجیه میکند ولی«حمید خزاعی»(خواننده اثر)در اکثر قطعات و مخصوصا این قطعه،عدمتوانایی هماهنگسازی لحن خود را با مفهوم شعری قطعات بهخوبی نمایان میکند."