چکیده:
دعای «اللّهمّ اصلح عبدک و خلیفتک» دارای مضامین قابل حمل بر امر ظهور مهدی؟ ع؟ است. از این رو، به منظور دعایی برای درخواست تعجیل فرج امام عصر؟ ع؟ خوانده میشود. مطابق نقل شیخ طوسی؟ ره؟، امام رضا؟ ع؟ این دعا را برای قنوت نماز جمعه، به یکی از اصحاب خود به نام مقاتل بن مقاتل آموزش دادهاند. این مقاله پس از تبیین زمینۀ تاریخی دعا برای حکّام در نماز جمعه، به مشابهتیابی عبارت نخستین دعای مزبور در منابع تاریخی میپردازد. بر این اساس، نشان میدهد اوّلین فقرۀ دعا عبارتی شناخته شده در میان منابع عامّه است و پیشینۀ استفاده از آن، به دوران بنیامیه باز میگردد. همین الفاظ در طول دوران بنیعباس و برای قرون متمادی، به صورت رسمی مورد استفادۀ خطبای سنی در آئین روز جمعه قرار داشته، برای ابراز وفاداری نسبت به حاکمان وقت و دعا به جان آنان، به کار برده میشده است. بر این اساس، مقالۀ حاضر میکوشد متن دعای منسوب به امام رضا؟ ع؟ را در بستر تاریخی صدور آن فهم کند.
There is a Duʿa’ attributed to Imam Reza (PBUH) for Qunut of Friday prayer (Salat al-Jumuʿah) in Misbah al-Motehajjed by Shaikh al-Tusi (D. 1067 A.D.). This supplication contains many phrases which could be known as Duʿaʾ for Imam Mahdi`s health or his advent; accordingly, nowadays recited in Shia communities for asking God to fulfill The Promised Advent. This article, first of all reviews the old ritual of praying for the governor in the Friday prayer, and secondly, presents many similar Duʿa’s starting with the same introductory phrase as that of al-Tusi`s Duʿaʾ (Allahomma Aslih Abdak wa Khalifatak) in Sunni literature, therefore, it apperceives this phrase as a widely circulated slogan of political obedience to the Islamic rulers and praying for them, which had been officially recited in Friday rituals, from Umayyad dynasty till, at least, the late Abbasid era. By elucidating this background, the article seeks for a more accurate meaning of this Duʿa, in Imam Reza’s lifetime.
خلاصه ماشینی:
در حوزه مباحث مهدویت نیز، در برخی از کتابها و مقالاتی که به صورت موردی به نقد شبهات مخالفان و مدّعیان دروغین مهدویت پرداختهاند، تعدادی از این شیوهها و ترفندها شناسانده شدهاند؛ جواد جعفری در کتاب حدیث حضور، برخی از کژیها و شیوههای شبههگری احمد کاتب را معرفی کرده(27-34)؛ نصرتالله آیتی در کتاب دلیل روشن(31-38) عمدهترین روشهای القاء شبهه ناصر قفاری درباره اندیشه مهدویت را و در کتاب از تبار دجّال(گفتار سوم)، برخی از شیوههای شبههگری مدّعی یمانی را برشمرده و محمد شهبازیان در کتاب ره افسانه، نیز تعدادی از ترفندهای احمد اسماعیل بصری در القاء شبهات مهدویت را تبیین نموده است؛ اما تاکنون، کتاب یا مقالهای که به صورت مستقل به این موضوع پرداخته و با نگاهی جامع، مجموعه ترفندها و شیوههای القاء شبهات در زمینه مهدویت را بررسی و معرّفی کرده باشد، منتشر نشده است.
از دیگر مواردی که میتوان در ذیل این عنوان به آنها اشاره نمود عبارتند از: انکار مسئله مهدویت توسط روشنفکرنمایانی همچون احمد امین مصری، به بهانه تهی بودن صحیحین از احادیث المهدی و ابراز این نظریه در ساحت علم الحدیث که شرط متواتر تلقی شدن یک حدیث، ورود آن در صحیحین است!(بنگرید: العمیدی، 1379ش: 199-219) و یا ادعای اینکه قرآن کریم اشارهای به امام مهدی ندارد و یا اینکه حدیث معتبری از پیامبر اکرم( درباره او وارد نشده است(بنگرید: فهیمی، 1397ش: 489-499) و یا ابراز این نظریه توسط مستشرقینی همچون فان فولتن، که پیدایش و اختراع عقیده مهدویت، ناشی از فشارهای سیاسی و ظلم و ستم حاکمان عباسی نسبت به مردم، به ویژه شیعیان بوده تا بدینوسیله خود را امیدوار کرده و از شدت دردهای خود بکاهند(ر.
البته تحریف، گاهی لفظی و گاهی معنوی است و فرقههای انحرافی مهدویت از جمله احمد اسماعیل بصری، برای اثبات ادّعای خود، به تغییر معنا در روایات نیز روی آورده و حتی اخباری را که به آنها ارتباط ندارد و یا درباره حضرت مهدی( نقل شده است، به خود نسبت میدهند(شهبازیان، 1397ش: 58-69).