چکیده:
دستیابی به چیستی هنر، نیازمند بررسی نظریه های شکل گرفته، پیرامون تاریخ هنر است. تقلید، محاکات یا میمسیس،
یکی از مهم ترین اصطلاحات بنیادی و کلیدی در فلسفه هنر می باشد. با بررسی تطبیقی مبانی فکری متفکران یونانی،
افلاطون و ارسطو و فلاسفه ایرانی -اسلامی، فارابی و ابن سینا. در پی آن هستیم، نقش فلاسفه و میزان تاثیر این نظریه بر
ماهیت هنر را دریابیم. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی -تحلیلی و منابع، کتابخانه ای و اسنادی است. نتیجه گیری
میشود تقلید صرف از محسوسات، عاری از هنر می باشد و تقلید به گونه ای که همراه با تشبیه، تمثیل، استعاره و تخیل
فعال و نوعی فرایند خلق جدید باشد موجب، خوشایندی و لذت در انسان میشود و هنری به دست می دهد ماندگار و
متعالی که در بررسی تطبیقی آراء متفکران غربی و ایرانی اسلامی به اثبات رسید.
خلاصه ماشینی:
شيخ الرييس ابن سينا با بسط مفهوم تخيل ، محکات را مايه شگفتي، لذت و همچنين امري غريزي ميداند که وجه تمايز او از انسان است ؛ بنابراين هدف اين است که با مطالعه ي چگونگي شکل گيري اين نظريه ، توسط فلاسفه قبل و بعد از قرون وسطي دريونان باستان و نقش اساسي فلاسفه ايراني اسلامي در تکامل آن به چرايي و چگونگي اين مسأله پرداخت که اصل چيستي هنر تحت تاثير نظريه تقليد چه زمان به قداست و ماهيت اصلي خود نزديک شده و چه زمان در بستر اين تغييرات از آن ماهيت اصلي فاصله گرفته است ؟ ٢- پيشينه پژوهش در راستاي نظريه تقليد و محاکات ، بلخاري بخي (١٣٩٢) در مقاله اي تحت عنوان «نظريه هنر در فلسفه و حکمت اسلامي (لفظ و مفهوم ميمسيس در ترجمه هاي متفکران مسلمان )» ضمن برشمردن چهار نظريه ذات گرا و مشهوري که در باب تبيين ماهيت هنر در تاريخ فلسفه هنر مطرح است ؛ به نظريه ميمسيس که مشهورترين و قديمي ترين نظريه در تبيين ماهيت هنراست پرداخته .
مهم ترين اصل هنر، تقليد رنسانس (در ميانه قرن هاي ١٥ تا ١٨) تقليد در قرن هجدهم قرن نوزدهم بيشترين تأکيد بر وفاداري به طبيعت تقليد معنايي تحقيرآميز به خود گرفت و به چيزهاي تقلبي و نوزدهم غيرقابل اعتماد اطلاق مي شد تقليد به طور کلي کنار گذاشته شد و مبنا بر اين شد که آنچه متعلق به هنر است همان چيزي است که طبيعت تقليد در قرن بيستم را به هيچ وجه تقليد نمي کند ٤- نظريه پيشاافلاطوني تقليد پيش از افلاطون اولين کسي که در باب هنر سخن گفت ، فيثاغورث بود (٥٠٠-٥٦٩ ق .