چکیده:
هدف پژوهش حاضر واکاوی برنامة درسی پنهان در شکلگیری رفتار مبتنی بر اقتصاد مقاومتی در دانشآموزان بود. پژوهش با رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوی ارزشیابی خبرگی و نقادی آیزنز بود. مطابق با چهار مرحلة الگوی ارزشیابی یادشده، ابتدا قلمروی مورد مطالعه توصیف، سپس، عوامل ممکن یا مانع درون عناصر برنامة درسی تفسیر شد. ارزشیابی یافتهها در مسیر بررسی همسویی یا تعارض مؤلفههای برنامة درسی با وضعیت مطلوب مؤلفههای اقتصاد مقاومتی انجام شد. سپس، مضمونیابی یافتههای تحقیق برای تعمیم بر پایة مشابهتها به سایر موقعیتهای آموزشی، انجام شد. دادهها از طریق مشاهده، بررسی اسناد، مصاحبه با دانشآموزان و معلمان به دست آمد. یافتهها دلالت بر آن داشت که اقتصاد مقاومتی در مدرسه در قالب «دوری از اسراف و تجمل» و «صرفهجویی در اقلام مصرفی و انرژی» مورد توجه قرار گرفته و تأثیری بر توسعة ابعاد متنوع اقتصاد مقاومتی نداشته است. ضرورت توسعة مفهومی اقتصاد مقاومتی و عمل در تمامی لایهها و ساحتهای آن برای تمامی اقشار درون مدرسه توصیه شده است.
The purpose of study was to investigate hidden curriculum in shaping behavior base on resistance economics. This research has been qualitative and based on Eisner’s Connoisseurship and Educational Criticism Model. Domain of study was described, then the possible or preventive factors within curriculum components were interpreted. Evaluation of the findings compared to favorable situation of the components of resistance economy and thematic the findings of the research to generalize based on the similarities to other educational settings. Data were obtained through observation, review of documents, interviews with students and triangulating methods. The results determined that the school fallows resistance economics in form of "avoidance of squander and luxe" and "thrift in consumer goods and energy". There is no clear effect on creating morale adequate to resistance economy. Based on findings, necessity to develop conceptual of resistance economy and act in all its layers is recommended for all in school
خلاصه ماشینی:
در بين نظريه هاي برنامۀ درسي ميتوان گفت موضوع پژوهش حاضر با ديدگاه «اجتماعي» از نظر آموزش ارزش ها به طور کلي و هم با ديدگاه اجتماعي مبتني بر «تغيير اجتماعي» و هر سه رويکرد آن «بازسازي اجتماعي»، «آموزش سواد اجتماعي» و «کنش اجتماعي» ارتباط زيادي دارد؛ چرا که اين ديدگاه معتقد است افراد بايد حضور مؤثري در جامعه داشته باشند و بايد مهارت هاي تغيير اجتماعي را در آنان پرورش داد (ميلر، ١٣٩٨).
منابع و ابزار جمعآوري داده ها براي پاسخدادن به سؤالت پژوهش {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} يافته هاي پژوهش در اين تحقيق عناصر برنامۀ درسي و چگونگي ارتباط آن ها با مؤلفه هاي اقتصاد مقاومتي بر اساس چهار مرحلۀ اصلي روش ارزشيابي و نقادي آيزنر مورد بررسي قرار گرفت .
عنصر فضا امکانات ورزشي مدرسه وضع نامناسبي دارد و در چند توپ ، حلقه و طناب خلاصه ميشود که ميتوان گفت اقدامات مدرسه در اين بخش از اين نظر که استعدادها و علايق ورزشي مختلف دانش آموزان پوشش داده نميشود و فرصت مناسبي فراهم نميشود تا ظرفيت هاي مختلف آنان شناسايي شود مغاير با اقتصاد مقاومتي و به طور مشخص ناهمسو با مؤلفه هاي «استفاده از همۀ ظرفيت هاي مردمي» و «استفادة حداکثري از زمان ، منابع و امکانات » است .
Assistant professor, Department of Human Resources Management, Higher Education Institution Science and Technology of Shams, Tabriz, Iran (Received: August 3, 2020; Accepted: December 4, 2020) Abstract The aim of this study was to determine the effectiveness of teaching emotion regulation strategies and academic procrastination on girl high school students (200 people) in the city of Gorgan.