چکیده:
فدرالیسم، شیوة خاصی از سازماندهی قدرت در برخی کشورهاست که موجب توزیع و سرشکن ساختن قدرت در درون آن کشورها میشود. در آلمان شاهد نوعی از فدرالیسم اداری بودهایم که دارای سه ویژگی خاص است: اول اینکه قانونگذاری در سطح فدرال و اجرا در سطح ایالتی انجام میگیرد؛ دوم، همیارانه بودن این شکل از فدرالیسم و در نهایت اجرایی بودن آن، برعکس در عراق گفتمان مسلط فرهنگ دیکتاتوری، تمرکز و فقدان بسترهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لازم، نتوانسته است ضامن تحقق فدرالیسم در این کشور باشد. ازاینرو تجربة عراق پس از رژیم بعث نشان میدهد که آنچه در قانون اساسی آن کشور فدرالیسم خوانده میشود، ادامة کشمکش در ابعاد قومی و فرهنگی جامعة عراق است. بر همین اساس پژوهش حاضر، میزان تحقق فدرالیسم در این دو کشور را با نگاهی تطبیقی، بررسی کرده و نتیجه گرفته است که عدم موفقیت نظام فدرالیسم در عراق و موفقیت آن در آلمان رابطة مستقیمی با میزان فرهنگ سیاسی و اجتماعی و سطح توسعهیافتگی کشورها دارد؛ بر این اساس فدرالیسم فینفسه ارزش ندارد و سازوکاری ارزشمند تلقی نمیشود، بلکه بهمثابة ابزاری است که از کشوری به کشوری دیگر ممکن است آثاری متفاوت ایجاد کند.
Federalism is a special way of organizing the state, which distributes and fragments political power within a country. In Germany, we have seen administrative federalism, which has three distinct characteristics: first, that legislation is done at the federal level and implementation at the state level; second that this form of federalism is cooperative; third that the states participate in the federal legislative process as well as the administration of the federal government. Conversely, in Iraq the dominant discourse of dictatorship and lack of political, economic, social and cultural background have prevented the establishment of a stable federal system. The experience of Iraq after the fall of Saddam Hussein shows that what is called federalism is a continuation of conflict in the three ethnic and religious sections of Iraqi society. The present study aims to examine administrative and ethnic federalism in Iraq and Germany with a comparative view and has concluded that the failure of federalism in Iraq and its success in Germany is directly related to the level of economic development, and the political culture of these two countries. The study’s findings indicate that federalism is of no value per se. It is merely a tool that might have different effects from one country to another.
خلاصه ماشینی:
مباحـث بعـدي نيـز بيشـتر ناظر بر «کيفيت هاي اجرايي» است ، زيرا براي نهادينه سازي آن در هر جامعه بايد به ريشه هـاي قومي و فرهنگي و تاريخي آن جوامع توجه کرد، به گونه اي که عدم توسعۀ فرهنـگ دموکراتيـک براي مهندسي سياسي فدراليسم ، آن را با شکست مواجه مي سازد (احمـد، ٢٠١٣: ٢٢-٢١) کـه همين عامل در عراق و در زمان کنوني هم وجود دارد (مولود، ٢٠٠٩: ١١٣)، چراکـه فدراليسـم برآورد دموکراسي شده دولت - ملت و به خصوص مستلزم تکثر حزب گرايي واقعي و نه فقط توزيع اختيارات ميان دولت مرکزي و محلي است .
مادة ١١١ قانون اساسي بلافاصله پس از مادة ١١٠ که صلاحيت هـاي انحصـاري دولت مرکزي را بيان کرده و پيش از ارائۀ صلاحيت هاي مشترک، نفت و گاز عراق را متعلـق بـه تمامي مردم اين کشور در همۀ مناطق و استان هـا برمـي شـمارد و در بنـد ١ مـادة ١١٢ دولـت مرکزي به همراه استان ها و مناطق توليدکننده ، مديريت نفت و گاز استخراج شده از ميـدان هـاي فعلي را با تعهد به اينکه درآمدهاي حاصل از نفت و گاز را منصـفانه و بـا توجـه بـه پراکنـدگي جمعيت در سراسر اين کشور و تخصيص سهمي در يک دورة معين براي مناطق خسـارت ديـده در رژيم پيشين و نيز مناطقي که بعد از آن آسيب ديده اند به شـيوه اي کـه توسـعۀ متـوازن در کشور برقرار شود، بر عهده دارد و تنظيم اين امور را به تصويب قانوني در اين حوزه موکول مـي کند.