چکیده:
ایدئولوژی غالب عامۀ مسلمانان چنین القاء میکند که صحابه راویان محض سنّت پیامبر(ص) بوده و اندیشههایی متمایز نداشتهاند. اینگونه، عملا مطالعهای برای بررسی آراء صحابه و شناخت نسبت آنها با همدیگر صورت نگرفته، و خاصّه مطالعۀ تفکّرات اخلاقی و شناخت تمایز آرائشان با همدیگر و با مکتب اهل بیت (ع) یا سنجش نسبت آن آموزهها با تعالیم پیامبر(ص) کمتر کاویده، و بیشتر مغفول واقع شده است. میخواهیم در این مطالعه با نگاهی انتقادی به این رویکرد فراگیر، اندیشۀ اخلاقی عبدالله بن عبّاس (درگذشتۀ 68) را بازنگریم؛ فقیه و مفسّری از نسل صغار صحابه که جایگاهش همچون یک معلّم اخلاق یا تاثیر اندیشههایش بر فرهنگ اسلامی دورههای بعد را نکاویدهاند. این مطالعه از جنس مطالعات تاریخ اندیشۀ اخلاقی است و از میان منظومۀ آراء اخلاقی ابنعباس بر آن دسته از آراء وی تمرکز دارد که دربارۀ بهینهسازی سلوک فردی و اجتماعی روایت شده، در تفسیرش از قرآن و سوالاتش و نقلقولهایش از پیامبر(ص) هم بازتاب یافته، و بعدی از ابعاد تفکر اخلاقی او را شکل داده است. این مطالعه مدخلی خواهد بود برای آنکه بتوانیم در گامهای بعد با مقایسۀ تعالیم صحابۀ مختلف، تصویری واضحتر از تاریخ اندیشۀ اخلاقی مسلمانان در نیمۀ نخست سدۀ 1 حاصل کنیم.
The prevailing popular ideology of Muslims suggests that the Companions were mere narrators of the Sunnah of the Prophet (pbuh) and did not have distinct ideas. Thus, in practice, no effort has been done until the contemporary era to study the opinions of the Companions, know their relationship with each other, study moral thoughts, and compare their moral opinions to each other and to the Shiite school of Ahl al-Bayt. Also, comparison of those teachings with the teachings of the Holy Prophet is less explored, and more neglected. This study aims at reviewing the moral thought of Abdullah Ibn Abbas (d. 68 AH/ 688 CE) with a critical look at this comprehensive approach. Ibn Abbas was a jurist and commentator from the younger generation of the Companions, whose position as a moral teacher or the influence of his moral thoughts on Islamic culture and vision of later periods have not been explored. Among his system of moral opinions, this study is devoted to the study of those ideas that have been narrated about the optimization of individual and social behavior. These ideas have been reflected in his commentaries on Qur'anic verses as well as his questions and quotations from the Holy Prophet (PBUH), and have been formed as one of the dimensions of Ibn Abbas's moral thinking.
خلاصه ماشینی:
اين مطالعه از جنس مطالعات تاريخ انديشـــۀ اخلاقي اســـت و از ميان منظومۀ آراء اخلاقي ابن عباس بر آن دســته از آراء وي تمرکز دارد که دربارة بهينه ســازي ســلوک فردي و اجتماعي روايت شــده ، در تفســيرش از قرآن و ســؤالاتش و نقل قول هايش از پيامبر(ص ) هم بازتاب يافته ، و بعدي از ابعاد تفکر اخلاقي او را شکل داده است .
ابن عباس داستاني را از قول پيامبر (ص ) نقل ميکند حاکي از آن که محاسبۀ مال فقيران روز قيامت بسي سريع به پايان ميرســد؛ اما ثروتمندان حتي اگر از راه حلال کســب مال کرده باشــند، بســي معطل دادرســي خواهند شــد / ٣٥ (احمدبن حنبل ، بيتا، ج ١، ص .
٢٦٩)؛ زيرا مشـکل خو کردن به نعمت هاي دنيا همين اســت که پايان ندارد و چنان که وي از قول پيامبر (ص ) نقل ميکند، اگر به آدميزاده يک وادي پر از مال دهند، باز ميخواهد که همان در بيش تر داشـــته باشـــد (ابن راهويه ، ١٤٢٣، حديث ٩٣٤؛ احمدبن حنبل ، بيتا، ج ١، ص .
ابن عباس نقل مي کند پيامبر (ص ) فرمودند صروره اي در اسلام پذيرفته نيست (احمدبن حنبل ، بيتا، ج ١، ص .
از ميان کارهاي خيرخواهانۀ مختلف ، تأکيد ويژه اي در روايات او ميتوان بر کوشــش براي رفع مشــکل ديگران ديد؛ براي نمونه ، ابن عباس از پيامبر (ص ) نقل ميکند هرکه مشـــکل ديگري را برطرف کند، خدا او را از جهنم بازميدارد (احمدبن حنبل ، بيتا، ج ١، ص .