چکیده:
مقالۀ پیش رو به بررسی موانع و چالشهای توسعۀ فرهنگی ایران در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی میپردازد. موضوع توسعه نهتنها در حـوزة جامعـهشناسـی توسـعه، که در بسیاری از حوزههای جامعهشناسی، بهطور اخص، و علوم اجتماعی، بهطور اعم، مورد بحث قرار گرفته است. مسئلة توسعه یکی از مسائل مهم در حوزههای انسانیـاجتماعی به شمار میرود. جامعـة ایـران نیز، همانند دیگر جوامع درحالتوسعه، در دهههای اخیر به دنبال دستیابی به توسعه بوده است. به لحاظ تبارشناسی تاریخی میتوان گفت که روند توسعه در ایران از دوران قاجار، بهویـژه از زمان جنبش مشروطیت، آغاز شده است. بحث اصلی این مقاله آن است که در پرتو استقرار نظم جدید سیاسی پس از انقلاب اسلامی سهم متغیر فرهنگ در شکلگیری انقلاب اسلامی بسیار برجسته بوده، تا حدی که بسیاری از صاحبنظران ریشههای بنیادین رخداد انقلاب را در شبکهای از مؤلفهها و متغیرهای فرهنگی ممزوج با ارزشهای دینی تفسیر کردهاند؛ انقلابی فرهنگی که در مسیر توسعۀ خود با چالشها و موانع برجستهای، بهعلت تسلط پارادایمهای متعارض (ایرانی، اسلامی و غربی)، مواجه بوده است. پژوهش پیش رو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اصلی برآمده است که موانع عمدۀ فرهنگی در دولتهای جمهوری اسلامی که سبب عدم دستیابی جامعۀ ایران به توسعۀ فرهنگی شد چه بوده است و مهمترین آنها کداماند. در این پژوهش رابطة بین توسعة فرهنگی و توسعة اجتماعی در دوران جمهوری اسلامی، بـا اسـتفاده از روش تحلیل گفتمانی، بررسی شده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی، تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن منابع کتابخانهای و همچنین استناد به سیاستهای اصولی جمهوری اسلامی ایران در موضوع فرهنگ است. هدف مقاله فهم، کشف، اثرگذاری و پیبردن به ریشههای بنیادین و پنهان عدم توسعۀ فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که، علیرغم ایستار ذهنی بنیانگذاران انقلاب برای اعمال سیاستها و وضع قوانین مترقی در حوزۀ توسعۀ فرهنگی، مؤلفههایی همچون ضعف جامعۀ مدنی، بنیادگرایی و محافظهکاری، اعمال سیاستهای متناقض فرهنگی در دولتهای مختلف، وضع قوانین کارشناسینشده، سیاستزدگی در موضوع فرهنگ و موانع تاریخی از مهمترین موانع و چالشهای توسعۀ فرهنگی کشور به شمار میروند.
The present article deal with the obstacles and challenges of cultural development in Iran during the Islamic Republic. The issue of development has been discussed not only in the field of development sociology, but also in many fields of sociology and social sciences. The issue of development is one of the most important issues in the humanities and social spheres. Iranian society, like other developing societies, has been seeking development in recent decades. Historically, it can be argued that the development process in Iran has started from the Qajar period, especially since the constitutional movement. The main argument of this article is that in the light of the establishment of a new political order after the Islamic Revolution, the role of cultural variables in the formation of the Islamic Revolution has been very prominent, To the extent that many scholars have interpreted the fundamental roots of the event of the revolution in a network of cultural components and variables mixed with religious values. A cultural revolution that has faced significant challenges and obstacles in its development due to the dominance of conflicting paradigms (Iranian, Islamic, and Western). The present study seeks to investigate and answer the main question of what were the main cultural barriers in the governments of the Islamic Republic that prevented Iranian society from achieving cultural development and what are the most important ones. In this study, using the method of discourse analysis, the relationship between cultural development and social development in the Islamic Republic has been investigated. The research method in this article is descriptive, analytical, and collecting information from library resources as well as citing the principled policies of the Islamic Republic of Iran on the subject of culture. The purpose of this article is to understand, discover, influence, and realize the fundamental and hidden roots of cultural underdevelopment in the Islamic Republic of Iran. Findings show that despite the mental attitude of the founders of the revolution to implement policies and make progressive laws in the field of cultural development, components such as the weakness of civil society, fundamentalism, and conservatism, application of contradictory cultural policies in different governments, incorrect legislate, the politicization of culture and historical obstacles are the most important obstacles and challenges to the country's cultural development.
خلاصه ماشینی:
بحث اصلي اين مقاله آن است که در پرتو استقرار نظم جديد سياسي پس از انقلاب اسلامي سهم متغير فرهنگ در شکل گيري انقلاب اسلامي بسيار برجسته بوده ، تا حدي که بسياري از صاحب نظران ريشه هاي بنيادين رخداد انقلاب را در شبکه اي از مؤلفه ها و متغيرهاي فرهنگي ممزوج با ارزش هاي ديني تفسير کرده اند؛ انقلابي فرهنگي که در مسير توسعۀ خود با چالش ها و موانع برجسته اي ، به علت تسلط پارادايم هاي متعارض (ايراني ، اسلامي و غربي )، مواجه بوده است .
پژوهش پيش رو در صدد واکاوي و پاسخ گويي به اين سؤال اصلي برآمده است که موانع عمدة فرهنگي در دولت هاي جمهوري اسلامي که سبب عدم دستيابي جامعۀ ايران به توسعۀ فرهنگي شد چه بوده است و مهم ترين آن ها کدام اند.
com مقدمه مباحث توسعۀ فرهنگي يکي از مهم ترين موضوعاتي ميان رشته اي است که در رشته هاي علوم انساني ، به ويژه در حوزة علوم سياسي و جامعه شناسي توسعه ، مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد.
بحث اصلي اين است که ازآنجاکه اساسا فرهنگ يکي از مهم ترين عوامل تحقق توسعه به شمار مي رود، انقلاب اسلامي در راستاي توسعۀ فرهنگي چه راهبردهايي را دنبال کرده و متغير فرهنگ چه جايگاهي در سياست هاي کلان جمهوري اسلامي ايفا کرده است .