چکیده:
دولت مدرن و نقد فلسفی آن، همواره بحث رایج محافل سیاسی و فلسفی بوده است. بهعنوانمثال هایدگر بهعنوان یکی از منتقدان مدرنیته، اشکالات بسیاری نسبت به ساختار و کارآمدی مدرنیته و دولت برآمده از آن دارد. مهمترین نقد وی به روششناسی پوزیتویستی و رابطهی سوژه - ابژه محوری آن بازمیگردد. پژوهش حاضر با هدف فهم دولت آرمانی هایدگر با روشی تحلیلی و تطبیقی، علاوه بر تبیین و تحلیل مؤلفههای دولت مدرن، این موارد را با شاخصهای دولت هایدگری تطبیق داده و درنهایت به این نتیجه میرسد که دولت مدنظر هایدگر، دولتی وجودی است که بهجای منِ فردی به «ما»ی جمعی توجه داشته و در آن قدرت بهجای یک تکثرگرایی ناقص به یک شخص و یا نخبگان محدود و البته جهت دهنده و راهنما و قابلِ اعتماد وابسته است. مؤلفهی مهم دیگر دولت وجودگرا، قید زدن به آزادیهای بدون قید دوره مدرن (در سطوح متفاوت) و درنهایت جلوگیری از استبداد گسترده است. نتیجه آنکه، دولت مدرن به دلیل عدم توجه به ذات انسان، به آزادی واقعی انسانها توجه نداشته و به بهانهی تأمین منافع مادی و شخصی انسان، وی را در حصار تنگ ظاهر رها نموده است. با توجه به هژمون شدن اندیشهی دولت مدرن در جهان اسلام و ایران، به نظر میرسد، نقد چنین اندیشه و ساختاری زمینه را برای نظریهپردازی دولت اسلامی فراهم میسازد.
The modern state and its philosophical critique have always been a common discussion in political and philosophical circles. Heidegger, for example, as a critic of modernity, has many objections to the structure and efficiency of modernity and the state that emerges from it. His most important critique goes back to the positivist methodology and its central object-object relationship. The present study aims to understand Heidegger's ideal state in an analytical and comparative way, In addition to explaining and analyzing the components of the modern state, he adapts these cases to the characteristics of Heidegger's state, and finally concludes that the state considered by Heidegger is an existential state that has paid attention to the collective "us" instead of me and in that power, instead of an imperfect pluralism, it depends on a limited and, of course, directing and reliable person or elite, Another important component of the existential state is the restriction of the unconditional freedoms of the modern period (at different levels) and, finally, the prevention of widespread tyranny. The result is that the modern state, due to its lack of attention to human nature, has not paid attention to the real freedom of human beings and has left it in a narrow fence under the pretext of securing its material and personal interests. Given the hegemony of modern state thought in the Islamic world and Iran, it seems that the critique of such an idea and structure provides the basis for the theorizing of the Islamic state.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با هدف فهم دولت آرماني هايدگر با روشي تحليلي و تطبيقي، علاوه بر تبيين و تحليل مؤلفه هاي دولت مدرن ، اين موارد را با شاخص هاي دولت هايدگري تطبيق داده و درنهايت به اين نتيجه ميرسد که دولت مدنظر هايدگر، دولتي وجودي است که به جاي من فردي به «ما»ي جمعي توجه داشته و در آن قدرت به جاي يک تکثرگرايي ناقص به يک شخص و يا نخبگان محدود و البته جهت دهنده و راهنما و قابل اعتماد وابسته است .
*(مقاله منتخب ششمين کنگره بين المللي علوم انساني اسلامي ـ کميسيون تمدن نوين اسلامي)* ١* استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه جامع امام حسين (ع )، تهران ، جمهوري اسلامي ايران 111 مقدمه بررسي مفاهيم مهم در علم سياست نشان ميدهد که مفهوم دولت (state) از اهم مفاهيم اين علم است چراکه فهم صحيح و جامع اين مفهوم ، شناخت ما را در باب بسياري از حوزه هاي ديگر معرفت در علوم انساني مشخص ميکند.
چراکه وجوه زيادي از «دولت مدرن » در ايران معاصر نيز مطرح بوده و به عنوان يکي از مؤلفه هاي مهم در نظام سازي بعد از انقلاب مورداستفاده قرارگرفته و انديشه و ساختار خود را بر انقلاب اسلامي تحميل نموده است .
٣- ٢- انسان شناسي مدرن و نقد هايدگر يکي ديگر از مؤلفه هاي بنيادين انديشه ي مدرن ، نگاه ويژه و متفاوتي است که در دوره ي مدرن نسبت به انسان و جايگاه آن وجود دارد.
٣- مؤلفه هاي سياسي مدرن سوژه محور و انديشه ي وجودي هايدگر ١- ٣- آزادي يکي از مؤلفه هاي مهم در باب نهاد دولت بررسي جايگاه و معناي آزادي انسان است .