چکیده:
دستبافتههای ایرانی گنجینهای از نقوش کهن این سرزمین را در بر میگیرد؛ نقوشی که طی قرنها تداوم یافتهاند و تحولات آنها در طول تاریخ، قابل بررسی است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که نشانههای هندسی لوزیشکل در خطوط کهن ایرانی کداماند و بازخوانی نمودهای مشابه آنها در دستبافتههای معاصر ایران چگونه ممکن میگردد. در مراحل نگارش این پژوهش، هدف تحقیق، تحلیل سیر تطوری نشانههای خطی بر دستبافتههای ایرانی با تأکید بر نظریۀ تطورگرایی از حوزۀ انسانشناسی هنر بوده است. با توجه به اهمیت شکلگیری ساختار نقشمایههای سنتی بر اساس کهنترین نگارشهای کهن ایرانی و نبود مطالعات تطبیقی میان کتیبهنگاری کهن ایرانی و نقوش دستبافتههای ایرانی، هرگونه پژوهش در این زمینه ضروری به نظر میرسد. این پژوهش به روش توصیفیتحلیلی صورت گرفته و گردآوری مطالب از طریق مطالعات کتابخانهای و اسنادی با بهرهگیری از فیشبرداری متنی و تحلیل تطبیقی تصاویر است. در نهایت دادههای مورد نیاز به روش کیفی و با تکیه بر استدلال منطقی تحلیل میشود. بر اساس نتایج تحقیق، لوزی بهعنوان یک نقش هندسی، اساس شکلگیری بسیاری از نشانهها در خطوط کهن ایلامی است. تداوم حیات این نشانها در دستبافتههای معاصر ایرانی به چشم میخورد بهشکلی که برخی از نقوش لوزیمانند بر دستبافتهها دقیقاً ساختار نشانهای خطی را بازنمایی میکند و برخی با اندک تغییراتی همراه با جزئیات افزودهشده، نقوش دستبافتهها را تشکیل میدهد. تفاوت نشانههای خطی با نقوش دستبافتهها این است که نشانههای لوزیشکل در کتیبهها بر اساس ساختار خط و زبان ایلامی چیدمان میشوند اما در بافتههای معاصر ایرانی، این نقوش تحت قاعدۀ تکرارهای متوالی یا تناوبی بر زمینه و حاشیۀ بافته، ظهور یافتهاند یا تناسبات آنها دستخوش تغییر شده است بهشکلی که گاهی یک نشان خطی، طرح کلی بافته را تشکیل میدهد.
The present study seeks to answer the question that what are the Rhombus geometrical signs in ancient Persian inscriptions and how they are similar to their reflections in contemporary Persian textiles. An attempt is made here to analyze the evolution of inscription signs by emphasizing the theory of evolution in the field of art anthropology. The purpose of the research is to express a part of the continuity of ancient Elamite linear signs on Persian rugs. This study is descriptive-analytical in terms of methodology. The data collection method is based on library review and data analysis was done qualitatively. The statistical population of the study is Elamite tablets and Iranian nomadic and tribal rugs. Sampling method is optional. Linear specimens of pre-Elamite and Elamite inscriptions and visual specimens of woven artifacts have been collected by library methods. A comparative form has been used to express the similarity of the works, and the readings of linear symbols are based on Walter Hintz’s theories. A total of 10 linear Signs have been compared with similar motifs in 26 woven pieces. According to the results of the research, geometric motifs are the basis of the formation of many signs in the pre-Elamite and Elamite ancient inscriptions. The continuity of these signs is evident in contemporary Persian rug designs in that some of the rhombuses are motifs represented in the structure of rugs, while some appear with slight modifications. The relation of the composition of the inscriptional signs seen in the ancient writings and the contemporary Persian rugs can also be studied. The difference between the linear signs and the rugs’ motifs is that the rhombus signs are arranged on the basis of the structure of Elamite script in the inscriptions, but in contemporary Persian rugs these motifs are regular. Sequential or periodic iterations on the rugs background and margin have emerged, or their proportions have changed in such a way that sometimes a writing sign constitutes the whole rug design. Like framing designs or three-rhombus designs, the badges sometimes fill in the form of periodic and duplicate units of background and margin, and in some cases the single roles are accompanied by addition to similar badges on the lines.
خلاصه ماشینی:
شناسايي ساار بصري نشانههاي لوزيشکل در طوط ايلمي نوع مقاله : بر دسبااههاي معاصر ايراني با تأکيد بر نظرئە تطورگرايي پژوهشي * حسين عابددوست تاريخ دريافت : ۱۴۰۰/۳/۱۵ تاريخ پذيرش: ۱۴۰۰/۶/۱۰ چکيده دست بافته هاي ايراني گنجينه اي از نقوش کهن اين سـرزمين را در بر مي گيرد؛ نقوشي که طي قرنها تداوم يافته اند و تحولات آنها در طول تاريخ ، قابل بررسـي اسـت .
تاکنون تصور مي شد خطوط پيشاايلامي و مخطط ايلامي فراموش شده است ، اما پژوهش حاضر سعي دارد نمونه نشانه هاي مشابه علائم خطي ايلامي را بر دست بافته ها نشان دهد تا گونه اي از تداوم حيات آنها را روشن کند.
الف ب پ ج چ (عکس : نگارنده ١٣٩٨) ي تصوير ٤ به ترتيب از سمت راست ؛ الف : نشان مستطيلي که در ميان آن يک لوزي قرار دارد، در خط پيشاايلامي (٣٤ ,١٩٦٢ Brice)، ب: حاشيۀ فرعي فرش بلوچي ، سيستان (حصوري ١٣٧١، ٩٤)، پ: حاشيۀ پشتي ، بافت خواجه ها، سيستان (حصوري ١٣٧١، ١٥٦)، ج: حاشيۀ روکش اسب از شاهسون، اوايل قرن ٢٠م ( Opie ٢٥٥ ,١٩٩٨)، چ: گليم قشقايي ، اوايل قرن ۲۰م (آلسترهال ١٣٧٥، ٤٢)، ي: سفرٔە سيرجان، اواخر قرن ١٩م (تناولي ١٣٨٩، ١٣٨) شبکۀ سراسري از لوزي، شکل هاي همپوشاني را در بافته هاي ايراني نشان مي دهد که قالب کلي طرح، ميزبان ساير نقوش هندسي يا گردان است .
تاکنون تداوم ۱۰ نشان خطي ايلامي که بر اساس لوزي شکل يافته اند بر دست بافته هاي معاصر ايران مورد بررسي قرار گرفت .