نویسنده: آریانی، حسین؛
مهر و آبان و آذر 1382 - شماره 43 (3 صفحه - از 28 تا 30)

"تارکوفسکی برای ثبت واکنشهای مادر در فیلم تا آنجا پیش میرود که موقع صحبت کردن پدر و مادر،حتی وقتی پدر حرف میزند او را نمیبینیم،در عوض دوربین روی مادر ثابت میماند و واکنشهای او را به تصویر میکشد و تنها شخص دیگری که در این سکانس میبینیم پسر است که در بیرون خانه آتش روشن کرده؛یا به یاد بیاوریم خاطرهای از مادر را در سکانسی که در زمان گذشته و در دوران استالین میگذرد. در آغاز فیلم آندری روبلف(1966) هم میبینیم که روبلف هنرمند شمایلنگار،مؤمن به معصومیت نهاد آدمی است و در وجود انسان خداوند را میجوید ولی وقتی شاهد کشتار مردم شهر ولادیمیر به دست تاتارها و به خصوص سربازان اجیر روسی میشود و برای نجات زنی،سربازی مهاجم را به قتل میرساند با خداوند عهد سکوت میبندد و دیگر کلمهای بر زبان جاری نمیسازد،تا اینکه در انتهای فیلم پسرکی معصوم ناآموخته و بهگونهای شهودی ناقوسی از دل خاک میآفریند و روبلف کلام و هنر خویش را باز مییابد. در آغاز فیلم هم همین تمهید به چشم میخورد و دوربین آرام از چهارچوب در میگذرد و وارد خانه میشود،به میزی نزدیک میشود که لیوانی روی آن قرار دارد،لیوان در میان حیرت ما خودبهخود به حرکت درمیآید(توهمی از معجزه)،اما بعد درمییابیم که حرکت لیوان به جهت عبور قطار است و به این نتیجه میرسیم که در این دنیای تیره و غمزده معجزه جایی ندارد."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)