خلاصه ماشینی:
"طرح را خواندم و پسندیدم،چون دو سال قبل بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی تازه مطرح شده بود و قصهی سریال هم کاملا به روز و به دور از همهی کلیشهها بود؛از طرف دیگر تعدد شخصیتها و سکانسهای مختلف،دست کارگردان را باز میگذاشت تا خلاقیت خودش را پیاده کند.
شما اگر به کارهای موفق غربی هم نگاه کنید میبینید که یک نفر بهعنوان نماد پلیس یا نمایندهی قانون وارد ماجرا میشود و تا آخرین فیلم ما با همان آدم روبهرو هستیم؛این موضوع بیشتر جنبهی دراماتیک و نمایشی دارد تا واقعی.
البته نقشآفرینی نابازیگران خیلی جالب در قالب تصویر دیدهاید،آخرین تلاش ما برای درآوردن آن نقش بوده است!-ولی بازیرگان حرفهیی کار واقعا خوب ظاهر شدند؛رضا رویگری،فرهاد جم و...
اصلا یان ماراتن سریالسازی،یک رقابت کاذب و ویرانگر است؛هم این کارها عجلهیی ساخته میشود و هم اینکه یک سریال تحتتأثیر پخش یک سریال دیگر دیده نمیشود،در حالی که آن گروه هم برای تولید مجموعه زحمت کشیده است.
این تعجیل و شتاب در ساخت واقعا به کار لطمه مزند،هم ممکن است یک سری مسایل،به قول معروف،از دست کارگردان در برود و هم نویسنده در عذاب زودتر نوشتن متن است؛حتی خود شبکه هم به مشکل برمیخورد.
من بارها با خودم فکر کرده ام که اگر برویم چند نفر از مخاطبان تلویزیون را به صورت تصادفی بیاوریم و از آنها سؤال کنیم که پنج تا از تلهفیلمهای 90 دقیقهیی که در دو-سه سال اخیر دیدهاند و خوششان آمده است را نام ببرند،مطمئنتا نمیتوانند!شما بهعنوان خبرنگار،اگر بگویند ده تا تله فیلم موفق را نام ببر،آیا یادت میآید؟نمیگویم که این آثار فیلمهای خوبی نیستند،اما واقعا چند تا از این تلهفیلمها ماندگار شده اند؟ ."