چکیده:
روایت شناسی به عنوان علمی جدید، به بررسی ساختار حاکم بر روایتهای داستانی میپردازد. با استفاده از شاخصهای علم روایت شناسی، میتوان به الگوی ساختاری روایتها دست پیدا کرد. زبان شناسان متعددی به ارائة نظریات مبسوطی در این زمینه پرداختهاند و در این میان، مطالعات ژرار ژنت از وسعت فراوانی برخوردار است. او در مطالعة روایتهای داستانی، بر سه شاخص کلی "زمان"، "حالت یا وجه" و "صدا و لحن" تکیه میکند. غزاله علیزاده، از نویسندگان معاصر ادبیات داستانی ایران به شمار میرود که آثارش از دیدگاه علم روایت شناسی، قابل تامّل است. این نوشتار با تکیه بر نظر روایت شناسان به ویژه نظریههای ژرار ژنت، به بررسی سه مولفه مذکور در آثار این نویسنده پرداخته است. روایت در گذشته و، گذشته در گذشته، روایت زمان حال و عبور مکرّر از زمان حال به گذشته، ویژگی برجستة آثار مذکور از لحاظ زمانی است. بیشتر رویدادهای این آثار، روی خط مستقیم و متوالی روایت شدهاند استفاده از شتاب منفی و مثبت، بسامد و انواع آن، کانون صفر و کانون درونی، روایت درون داستانی با زاویة دید اول شخص، تک گویی، حدیث نفس و من شاهد، روایت برون داستانی با زاویة دید سوم شخص، همچنین روایت پسازمانی و همزمانی، از ویژگیهای روایت در رمانهای فوق الذکر است.
Narratology, as a new science, examines the grammar of fiction. Using the indicators of narratology, the structural pattern of narratives can be achieved. Numerous linguists have offered extensive theories in this field, and among them, Gerard Genet's studies are extensive. In his study of narratives, he relies on three general indicators: "time", "state or aspect" and "sound or tone". Ghazaleh Alizadeh, is among the contemporary writers of Iranian fiction whose works can be considered from the perspective of narratology. Relying on the views of narratologists, especially Gerard Gennet's theories, this article examines the three components mentioned in the works of these authors. Narration in the past and the past in the past, the narration of the present and the frequent passage from the present to the past are the salient features of the mentioned works in terms of time. Most of the events of these works are narrated in a straight line, Using Negative and Positive Acceleration, Frequency and Its Types, Zero Focus and Inner Focus, Intra-Story Narrative from a First-Person Perspective, Monologue, Hadith Nafs and I am a Witness, Extra-Story Narrative from a Third-Person Perspective, as well as Post-Time and Simultaneous Narration, Is one of the features of narration in the above-mentioned novels.
خلاصه ماشینی:
با توجه به تحقيقات انجام شده در زمينه روايت شناسي و هم چنين رمان هاي مورد تحقيق اعم از: رمان هاي «خانه ادريسيها» و «شب هاي تهران » اثر غزاله عليزاده ، اين نتيجه به دست آمد که رمان هاي نام برده در زمينه روايت شناسي مورد بحث و بررسي قرار نگرفته اند و تنها نقدهاي کوتاهي دربارة آن ها انجام گرفته است .
روش انجام تحقيق در اين رساله ، روايتگري با تمرکز بر داستان هاي«خانۀ ادريسي ها» و «شب هاي تهران » اثر غزاله عليزاده و مورد بررسي قرار ميگيرد تا بتوان با استخراج شاخص هاي دانش روايت - شناسي، از اين آثار، به تبيين نوع راوي، زاويۀ ديد و کانوني سازي و هم چنين تحليل و تناسب زاويه ديد و کانوني ساز با مضمون داستان ها، پرداخت .
روايت شناسي رمان شب هاي تهران پيش تر ذکر شد که در روايت شناسي يک اثر، سه مؤلفه زير مد نظر پژوهشگر است : ١- زمان ٢- حالت يا وجه ٣- صدا يا لحن ١.
با بررسي مقولۀ تدوام به عنوان يکي از زير مجموعه هاي مقولۀ زمان در رمان خانۀ ادريسيها، اين نکته روشن شد که نويسنده در نقل رويدادها از سه حالت شتاب منفي، شتاب مثبت و روايت متناسب ، بهره برده است اما سهم شتاب منفي بسيار است و نويسنده با تکيه بر عنصر توصيف ، گاه رويداها را با کندي چشم گيري نقل کرده است .
علاوه بر اين ، گاه راوي يکي از شخصيت هاي رمان است که روايت ميکند.