چکیده:
رفتار نوآورانه کارکنان در نقش دانشگران اصلی سازمان بهویژه در شرکتهای تولیدی اساساً مشروط به رفتار اشتراک دانش آنان در محیط کار است. این مهم در سطح فردی وابسته به میزان تمایل و قصد هر یک از افراد به اشتراک دانش و نیز شیوهها و عوامل مؤثر بر آن از منظر سازمانی است؛ لذا، در این پژوهش با تکیه بر دادههای بهدستآمده از یک شرکت تولیدی تأثیرگذار در تولید صنایع کشور، هدف اصلی بررسی وضعیت اشتراک دانش (روشها و عوامل مؤثر) و رابطه آن با رفتار کاری نوآورانه کارکنان این شرکت میباشد. شناخت وضعیت اشتراک دانش، تعیین رابطه میان اشتراک دانش و رفتار کاری نوآورانه، شناسایی روشهای اشتراک دانش و در نهایت شناسایی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش از دیگر اهداف این پژوهش میباشد. برای دستیابی به این اهداف، از روش پژوهش مطالعه موردی از نوع تبیینی استفاده شد. در مرحله نخست، کلیه کارکنان رسمی یک شرکت تولیدی با حجم نمونه 219 نفر مورد پیمایش قرار گرفتند. گردآوری دادههای کمی با استفاده از پرسشنامه و دادههای کیفی نیز از مصاحبه نیمه ساختیافته با 8 نفر بهعنوان مطلعان کلیدی انجام شد. جهت سنجش روایی پرسشنامههای اشتراک دانش و رفتار کاری نوآورانه، از روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامهها نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری حاکی از معناداری ضرایب مسیر نگرش نسبت به اشتراک دانش و هنجارهای ذهنی با قصد اشتراک دانش و همچنین قصد اشتراک دانش و رفتار اشتراک دانش با رفتار کاری نوآورانه بود. درحالیکه بین کنترل رفتار ادراکشده و قصد اشتراک دانش رابطه معناداری مشاهده نشد. یافتههای حاصل از تحلیل مصاحبههای صورت گرفته نیز پیرامون روشهای اشتراک دانش و عوامل بازدارنده و سوقدهنده اشتراک دانش در بین کارکنان نشان داد آموزشهای رسمی، آموزشهای غیررسمی، انتشار و ثبت مقالات علمی، جلسات رسمی، پیشنهادهای کاری، مناسبات و تعاملات روزانه غیررسمی و مستندسازی تجربیات از مهمترین روشهای اشتراک دانش در بین کارکنان به شمار میروند و از دیدگاه مصاحبهشوندگان، انگیزههای بیرونی (مشوقهای سازمانی و برابری در پاداشدهی)، انگیزههای درونی (علاقه شخصی و لذت کمک به دیگران) و ماهیت کار (هدفدار بودن و استقلال کاری) از مهمترین عوامل سوقدهنده و عدم توجه به قابلیتهای دانشی کارکنان، تبعیض بین کارکنان در سطوح مختلف، گرایش به احتکار دانش، نبود مهارت پرسشگری و شوق دانستن، مقاومت در برابر مستندسازی، عدم احساس امنیت شغلی، عدم خودآگاهی، کمبود زمان از مهمترین عوامل بازدارنده اشتراک دانش به شمار میروند.
The innovative behavior of employees in the role of the main students of the organization, especially in manufacturing companies, is essentially subject to the behavior of their knowledge in the workplace. This is at the individual level depending on the desire and intent of each person to share knowledge as well as the practices and factors affecting it from an organizational perspective; Therefore, in this study, relying on the data obtained from an influential manufacturing company in the production of the country's industries, the main purpose is to investigate the status of knowledge sharing (effective methods and factors) and its relationship with the innovative working behavior of its employees. Understanding the status of knowledge sharing, determining the relationship between knowledge sharing and innovative work behavior, identifying knowledge sharing methods, and ultimately identifying the factors affecting knowledge sharing are other goals of this study. To achieve these goals, a case -based study method was used. In the first phase, all the official staff of a manufacturing company with a sample size of 219 were navigated. Quantitative data collection was also carried out using a semi -structured interview with 8 people as key informants. The validity of the structural analysis was used to measure the validity of the knowledge sharing and work behavior questionnaires. The reliability coefficient of the questionnaires was also calculated using Cronbach's alpha. The results of the analysis of structural equation indicated the meaning of the approach of attitude towards knowledge and mental norms with the intention of sharing knowledge, as well as the intention of sharing knowledge and knowledge -sharing behavior with innovative work behavior. However, there was no significant relationship between perceived behavior control and knowledge sharing. The findings of the interview analysis also showed that formal education, informal training, publication and registration of scientific articles, formal sessions, proposals, informal relations and interactions from experience, and documentation of experiences, and documentation of experiences and documentation of experiences. The most important methods of knowledge sharing are among employees and from the perspective of the interviewees, external motivations (organizational and equality in reward), internal motivations (personal interest and pleasure to help others), and the nature of work (purposefulness and work independence) are the most important factors and lack of attention to employee knowledge capabilities, discrimination Among employees at different levels, the tendency for knowledge hoarding, the lack of questioning skills and the enthusiasm, the resistance to documenting, the lack of job security, the lack of awareness, the lack of time are the most important factors in the inhibitors of knowledge sharing.knowledge Performance, Biopharmaceutical Industry.
خلاصه ماشینی:
اين مهم در سطح فردي وابسته به ميزان تمايل و قصد هر يک از افراد به اشتراک دانش و نيز شيوه ها و عوامل مـؤثر بـر آن از منظـر سـازماني است ؛ لذا، در اين پژوهش با تکيه بر داده هاي به دست آمده از يک شرکت توليدي تأثيرگذار در توليد صنايع کشور، هدف اصلي بررسـي وضـعيت اشتراک دانش (روش ها و عوامل مؤثر) و رابطه آن با رفتار کاري نوآورانه کارکنان اين شرکت مي باشد.
يافته هاي حاصل از تحليل مصاحبه هاي صورت گرفته نيـز پيرامـون روش هـاي اشـتراک دانـش و عوامـل بازدارنـده و سوق دهنده اشتراک دانش در بين کارکنان نشان داد آموزش هاي رسمي، آموزش هاي غيررسمي، انتشار و ثبت مقـالات علمـي، جلسـات رسـمي، پيشنهادهاي کاري، مناسبات و تعاملات روزانه غيررسمي و مستندسازي تجربيات از مهم ترين روش هاي اشتراک دانش در بين کارکنـان بـه شـمار مي روند و از ديدگاه مصاحبه شوندگان ، انگيزه هاي بيروني (مشوق هاي سازماني و برابري در پاداش دهي)، انگيزه هاي دروني (علاقه شخصي و لذت کمک به ديگران ) و ماهيت کار (هدف دار بودن و استقلال کاري) از مهم ترين عوامل سوق دهنده و عـدم توجـه بـه قابليت هـاي دانشـي کارکنـان ، تبعيض بين کارکنان در سطوح مختلف ، گرايش به احتکار دانش ، نبود مهارت پرسشگري و شـوق دانسـتن ، مقاومـت در برابـر مستندسـازي، عـدم احساس امنيت شغلي، عدم خودآگاهي، کمبود زمان از مهم ترين عوامل بازدارنده اشتراک دانش به شمار مي روند.