چکیده:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، کاربست مدلسازی ساختاری تفسیری و تصمیمگیری چندشاخصه برای انتخاب تامینکنندگان سبز در سطح زنجیره تامین است.
روششناسی: تحقیق حاضر ازنظر هدف بهعنوان یک تحقیق کاربردی در نظر گرفته میشود. همچنین از لحاظ جمعآوری داده یک تحقیق توصیفی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، خبرگان شرکت پارس خزر هستند که بر اساس روش نمونهگیری قضاوتی هدفمند 10 نفر انتخاب شدند. این مطالعه در چهار مرحله انجام شد: 1: مهمترین شاخصهای انتخاب تامینکنندگان سبز از طریق مطالعه مبانی نظری و غربال آنها با استفاده از ضریب CVR؛ 2: بررسی روابط بین شاخصها با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) و تعیین شاخصهای کلیدی؛ 3: وزندهی به شاخصهای کلیدی با استفاده از روش بهترین-بدترین (BWM)؛ 4: اولویتبندی تامینکنندگان سبز با استفاده از تکنیک TOPSIS.
یافتهها: نتایج نشان داد از 48 شاخص استخراج شده از مبانی نظری، 12 شاخص انتخاب شدند. سپس این شاخصها با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) در هفت سطح قرار گرفتند.
نتیجهگیری: تحلیل MICMAC نشان داد هفت شاخص، کلیدی هستند. نتایج وزندهی با BWM به این ترتیب است: 1: مدیریت کیفیت جامع زیستمحیطی (0. 3506)؛ 2: مسئولیت اجتماعی شرکت (0. 2134)؛ 3: همکاریها (0. 1423)؛ 4: نوآوری فرآیند سبز (0. 1067)؛ 5: در دسترس بودن منابع و شایستگیهای سبز (0. 0854)؛ 6: ابتکارات مدیریت زیستمحیطی (0. 0711)؛ و 7: ابتکارات تحقیق و طراحی (0. 0305). نتایج تکنیک TOPSIS نیز اولویتبندی تامینکنندگان را به این صورت نشان داد: 1: تامینکننده E (0. 9148)؛ 2: تامینکننده C (0. 7626)؛ 3: تامینکننده B (0. 5032)؛ 4: تامینکننده A (0. 4573)؛ 5: تامینکننده D (0. 2561).
خلاصه ماشینی:
استادیار گروه مدیریت فناوری اطلاعات، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران چکیده هدف: هدف اصلی این پژوهش، کاربست مدلسازی ساختاری تفسیری و تصمیم گیری چندشاخصه برای انتخاب تأمینکنندگان سبز در سطح زنجیره تأمین است.
این مطالعه در چهار مرحله انجام شد: 1: مهمترین شاخصهای انتخاب تأمینکنندگان سبز از طریق مطالعه مبانی نظری و غربال آنها با استفاده از ضریب CVR؛ 2: بررسی روابط بین شاخصها با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) و تعیین شاخصهای کلیدی؛ 3: وزندهی به شاخصهای کلیدی با استفاده از روش بهترین-بدترین (BWM)؛ 4: اولویتبندی تأمینکنندگان سبز با استفاده از تکنیک TOPSIS.
در چند وقت اخیر، تداوم مدیریت زنجیره تأمین سبز (GSCM) به دلیل رویکرد مثبت آنها نسبت به افزایش مقررات دولتی، منافع حفاظت از محیط زیست و آگاهی بیشتر مردم در مورد مسائل زیستمحیطی، بهعنوان یک مسئله بسیار مهم و قابل توجه برای شرکتها بهعنوان مثال: گرم شدن کره زمین، آلودگی هوا، استفاده از مواد سمی، تغییرات آب و هوا و کاهش منابع تجدید ناپذیر، مطرح شده است (اُروجنی محمدجواد 1 و همکاران، 2020).
با توجه به مطالب بالا این تحقیق قصد دارد تا با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری و تصمیمگیری چندشاخصه برای انتخاب تأمینکنندگان سبز در سطح زنجیره تأمین شرکت صنعتی پارس خزر یک مدل ارائه نماید.
این مطالعه در چهار مرحله انجام شده است: ــ در مرحله اول با مطالعه مبانی نظری، مهمترین شاخصهای انتخاب تأمینکنندگان سبز در سطح زنجیره تأمین شناسایی شد و در اختیار خبرگان قرار گرفت تا مهمترین شاخصها انتخاب گردد.