چکیده:
با استفاده از روش پژوهش توصیفی و تحلیلی در صدد دستیابی به اهداف فوق بر آمدیم. یافتهها حاکی از آن است که کشورهای مستقل دارای حق حاکمیت مساوی هستند. و لذا برای آنکه کشوری دارای حق حاکمیت مستقل بوده و از چنین حقی در صحنه بین المللی برخوردار باشد باید مورد شناسایی جامعه بین المللی و یا لااقل، یک کشور که مهمترین آنها همسایگان میباشند قرار گیرد. شاید بتوان گفت شناسایی اولین گام لازم برای تحقق هویت حقوقی است. شناسایی کشورها یک عمل سیاسی میباشد که فقط دارای آثار و تبعات حقوقی است و لذا فی نفسه عمل شناسایی یک عمل حقوقی بین المللی نیست. هیچ کشوری وظیفه ندارد که کشور دیگر و یا حکومت دیگر را به رسمیت بشناسد مگراینکه منافع کشور شناسنده ایجاب نماید و از طرفی هیچ کشوری محق نیست که مورد شناسایی قرار بگیرد و آنرا از دیگران مطالبه نماید. اگر کشوری علی رغم اینکه تمامی خصوصیات توصیف شده در روابط بین المللی و یا آراء دیوان بین المللی دادگستری (قلمرو- جمعیت- حکومت و حاکمیت) را واجد باشد چنانچه حداقل مورد شناسایی یک کشور قرار نگیرد نمیتواند بعنوان سوژه حقوق بین المللی قرار گیرد. چنانکه کشور یک میلیاردی مانند جمهوری خلق چین سالیان دراز مورد شناسایی تعداد زیادی از کشورها قرار نگرفت. از نظر حقوقی عضویت در سازمان ملل متحد نیز نمیتواند تکلیفی برای سایرین جهت برسمیت شناختن آن ایجاد نماید. کما اینکه اسرائیل دهها سال است که عضو سازمان ملل است و هنوز تعداد زیادی از کشورها آنرا به رسمیت نمیشناسد.
Using descriptive and analytical research methods, we tried to achieve the above goals. The findings suggest that independent states have equal sovereignty. Therefore, in order for a country to have the right to sovereignty and enjoy such a right in the international arena, it must be recognized by the international community, or at least, a country, the most important of which are its neighbors. It can be said that identification is the first necessary step to achieve legal identity. Recognition of countries is a political act that has only legal effects and consequences, and therefore the act of recognition is not in itself an international legal act. No country has the duty to recognize another country or another government unless the interests of the recognizing country so require, and no country has the right to be recognized and to demand it from others. If a country meets all the characteristics described in international relations or the rulings of the International Court of Justice (territory, population, government and sovereignty), it cannot be a subject of international law if it is not at least recognized as a country. As a billionaire country like the People's Republic of China has not been recognized by many countries for many years. Legally, membership in the United Nations also does not impose an obligation on others to recognize it.
خلاصه ماشینی:
شناسايي دولت در حقوق بين الملل کلاسيک 1 عليرضا نصيري اقدم تاريخ دريافت :٢٠ /١٣٩٩/١ امير محمودي ٢ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٣/٢١ افشين زرگر ٣ چکيده : از جمله مسائلي که در اين پژوهش به آن پاسخ داده شده اين است که آيا شناسايي وموضع کشـورها قبـل و بعـد از جـدايي ميتوانـد بـر مشروعيت استقلال و حق تعيين سرنوشت ملت ها تأثير بگذارد يا نه و در خلال اين مسئله به اين سؤال که چـرا بـا وجـود عـدم شناسـايي دولتها و عدم مشروعيت استقلال با توجه به مقررات حقوق بين الملل بازهم بعضي از ملتها بر حق تعيين سرنوشت و جدايي تاکيـد دارنـد و آنرا بر تماميت ارضي ارجح ميدانند.
زمينه بحث در مورد به رسميت شناختن يک مسئله سياسـي يـا ديپلماتيـک غيـر از يـک موضـوع حقـوقي ميباشد، رات پاسخ ميدهد که "اساساً در قانون اساسي بين المللي تکليفي وجود نـدارد تـا دولت هـا بـه شناسـايي نهادها و سازمان هاي مختلف جهاني اقدام کنند.
کشورها در استفاده از اختيار خود براي اعطـاء يا عدم شناسايي آزادي کامل دارند، از الزامات ايجاد کشورها داشتن دولت مؤثر، استقلال ، عدم کنترل توسط دولـت ديگر و توانايي دولت مدعي براي انجام امور خارجي با دولت هاي موجود ميباشد، ومساله اين نيست که آيا ظهـور يک دولت جديد، تماميت ارضي کشور را نقض ميکند يا نه .