چکیده:
هدفاصلی مقالهحاضر بررسی زمینههایشکلگیری تغییر پوشش در دوره رضاشاه و درک مقاصد او در این زمینه بر مبنای «نظریهقصدی-زمینهگرای اریکهیرش» است. در همینراستا، سوالیکه در پی پاسخ بدان هستیم عبارتاست از اینکه «زمینههای شکلگیری ایدهتغییر پوششایرانیان در دوره رضاشاه چیست و قصد و نیت رضاشاه از تغییردادن پوششایرانیان پساز آغاز سلطنت چهبوده است؟» نتایج حاصل از تحقیق که با تطبیقدادههای تاریخی در قالب روش تحلیلی- توصیفی و بر مبنای نظریه هیرش با بررسی زمینه و متن بدست آمده، نشان میدهد که تحولات دورانقاجار، رشد نوگرایی، زمینههای زندگیفردی پیشاسلطنت رضاشاه، در کنار زمینههایسیاسی و محیطی دورانپس از سلطنتاو در شکلگیری «ایده تغییر پوششایرانیان»، در افقدید رضاشاه تأثیر مستقیم داشتهاست. در ارتباط با نیات رضاشاه نیز آنچه حاصل شد عبارت است از اینکه ملتسازی، وحدت ملی و بقای حاکمیت پهلوی، کاهش نفوذ اسلامگرایان، غربیشدن به مثابه رفع پیششرطهای توسعه و رهایی از حقارت مورد تصور پهلوی اول بهقیمت تحقیر هنجارهای سنتی، از جمله مقاصد اصلی رضاشاه در تغییر سبک پوشش شهروندانایرانی بوده است.
The main purpose of this article is to investigate the formation of cover change in Reza Shah's period and to understand his intentions in this field based on "intentional-contextual hermeneutics of Eric Hirsch". In this regard, the question we are looking for an answer to is: "What are the grounds for the formation of the idea of changing the cover of Iranians during the reign of Reza Shah and what was the intention of Reza Shah to change the cover of Iranians after the beginning of the monarchy?" The results of the research obtained by applying historical data in the form of analytical-descriptive method and based on Hirsch theory by examining the context and text, show that the developments of the Qajar period, the growth of modernity, the personal life of Reza Shah before the reign, along with political and environmental contexts. The period after his reign has had a direct impact on the formation of the "idea of changing the clothing of Iranians" in the perspective of Reza Shah. Regarding Reza Shah's intentions, what has been achieved is that nation-building in accordance with the will of the Pahlavi political system, national unity and the survival of Pahlavi rule, reducing the influence of Islamists, Westernization as removing preconditions for development and liberation from the imagined Pahlavi humiliation The first was at the expense of humiliating cultural norms, including Reza Shah's main intentions and intentions in changing the style of clothing of Iranian citizens.
خلاصه ماشینی:
در ارتباط با نيات رضاشاه نيز آنچه حاصل شد عبارت است از اينکه ملت سازي ، وحدت ملي و بقاي حاکميت پهلوي ، کاهش نفوذ اسلام گرايان ، غربي شدن به مثابه رفع پيش شرط هاي توسعه و رهايي از حقارت مورد تصور پهلوي اول به قيمت تحقير هنجارهاي سنتي ، ازجمله مقاصد اصلي رضاشاه در تغيير سبک پوشش شهروندان ايراني بوده است .
(٧-٤ :٢٠١٥ ,Junaid Asghar) بنابراين ، باوجوداينکه ١-بسياري از شهروندان عادي ايران ، مذهبيون و سنت گرايان نه تنها تحت تأثير اروپا قرار نگرفته بودند بلکه به شدت مخالف تغيير پوشش بودند و ٢-حجاب در باور آن ها به عنوان يک ابزار براي ايمني ، حفظ حرمت و شأن انساني و نه ظلم قلمداد مي شد، نمي توان ناديده گرفت که خوانش هاي اجتماعي اقشار تأثيرگذار، افق ديد مردان و زنان نوانديش و اقدامات آن ها در بستر اجتماعي ، زمينه اي را فراهم آورد که مسئله پوشش به تدريج تحت تأثير رژيم استبدادي پهلوي قرار گيرد.
نخست وزير رضاشاه مهدي قلي هدايت «مخبرالسلطنه » در اين زمينه مي نويسد «من براي مدتي در برابر اين موضوع مقاومت کردم تا اينکه يک روز شاه در جلسه هيئت دولت يقه مرا گرفت و خواست که کت و شلوار براي من بدوزند من گفتم اکنون که شما از آن لذت مي بريد من خودم را با آن وفق خواهم داد»(هدايت ، ١٣٢٩: ٤٤٨) بنابراين ، همه مردم ايران چه صاحبان مقام دولتي و چه بدون آن ، با دستور رضاشاه از سياست هاي فرهنگي و اجتماعي در امان نبودند؛ اما دو اتفاق مهم رضاشاه را تحريک مي کند تا از تغيير پوشش مردان فراتر رفته و عملياتي شدن پروژه کشف حجاب زنان را در دستور کار خود قرار دهد.