چکیده:
این تحقیق به بررسی نقش دلیل عقل در فقه و اصول می پردازد و جهت نیل به این مقصود، اهم کتب فقهی و اصولی مورد مداقه قرار گرفته است به صورت کلی، عقل در قرآن کریم و روایات مورد توجه و احترام ویژه ای قرار گرفته است به نحوی که قرآن ، ادراکات و استدلالات عقلائی را مقدم بر ایمان دانسته و آن را شرط ایمان می داند. همچنانکه در روایات بی شماری عقل به عنوان اساس شخصیت آدمی، دوست و یاور و بهترین آفریده ی خدا معرفی شده است و کسی را که از عقل خود بهره نمی برد را بی دین خوانده است ، با این حال در فقه و فرایند استنباط احکام نقش آن تا حد دفاعیات کلامی و کشف ملاکات شرعی و استنطاق ادله ی احکام فرعی محدود شده است .
خلاصه ماشینی:
در واقع درباره ي به کارگيري عقل در متون فقهي و در روند استنباط و استخراج احکام شرعي اختلاف نظرها و اختلاف اشکالاتي وجود دارد که اهميت آن را در فقه با مشکل مواجه مي کند حال آن که امروزه با توجه به پيشرفت علوم و انفجار اطلاعات که اتفاق افتاده و سيل دانش هاي درست و نادرست که بر جوامع مختلف سرازير مي شود جدي گرفتن ادراکات عقلي و توجه به چراغ عقل و توجه به آن بهترين راه حل برون رفت از ابهام هاي پيش رو در عصر جديد شمرده مي شود؛ بنابراين لازم است که عقل در فقه مورد بازبيني جدي قرار گيرد تا از مواهب اين نعمت خداداي بيشتر و بيشتر هم از جهت درون ديني و هم از جهت برون ديني برخوردار شويم .
با اين همه و با توجه به ارزش بالاي عقل در قرآن و روايات و با اين که عقل در فقه و اصول به عنوان يکي از منابع استنباط احکام شرعي شمرده مي شود، و همان گونه که بيان کرديم در مستقلات عقليه و حسن و قبح عقلي به عنوان اصلي ثابت و مشرف بر شرع معرفي شده است ، نقش آن به روشني بيان نشده و عملا از کارکرد آن بهره گرفته نمي شود و محدوديت هايي براي آن هست که عملا ارزش آن را تا حد بحث هاي کلامي فقهي و دفاعيات شرعي کاهش مي دهد.