چکیده:
ورود صنعت چاپ به ایران و هند باعث شد تا در کنار اشاعه زبان و ادب فارسی، تبادلات فرهنگی و هنری این دو سرزمین بیش از پیش گسترش پیدا کند. بدین ترتیب تصاویر کتاب های چاپ سنگی رسانه بصری جدیدی در اختیار هنرمندان قرار داد تا بتوانند در کنار مصورسازی متن های فاخر ادبیات فارسی، تحولات و تغییرات اجتماعی را نیز بازتاب دهند. اولین شاهنامه چاپ سنگی در بمبیی و به سال 1262ق. (1846م.) به طبع رسید و تنها پنج سال بعد، تصاویر و متن این شاهنامه الگویی برای چاپ نخستین شاهنامه در تهران 1267ق. (1850م.) قرار گرفت. این اثر که به دست علی قلی خویی، تصویرگر مبدع دوره قاجار، مصور شده بود، از بسیاری جهات مشابه چاپ نخست هند است. با این حال هنرمند ایرانی در موارد فراوانی تلاش کرده تا ویژگی های کار خود و جامعه قاجاری را در تصاویر منعکس کند و جامه ایرانی بر تصاویر هندی بپوشاند.
این تحقیق از لحاظ رویکرد، کیفی است و از منظر هدف، کاربردی طبقه بندی می شود، با هدف مطالعه بصری سرپوش در تصاویر دو شاهنامه چاپ سنگی در هند و ایران انجام شده، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که هنرمند تصویرگر شاهنامه 1265-1267ق. (طهران) در تصاویر خود برای شاهنامه چه تغییراتی را در جزییات و فرم سرپوش ها به نسبت تصاویر نخستین شاهنامه چاپ هند، ایجاد کرده و در زمینه طراحی چه ابداعاتی انجام داده است؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، نشان دهنده شناخت و احاطه هنرمند نسبت به موارد استفاده سرپوش ها و به کارگیری انواع آن ها برای تفکیک اشخاص در طبقات مختلف اجتماعی است. در حالی که تنوع بالای سرپوش ها در مجالس شاهنامه علی قلی و دقت در ترسیم جزییات، کار علی قلی را به لحاظ هنری از هنرمند بمبیی متمایز می کند، این تغییرات باعث شده معرفی بهتری از شخصیت های داستان در تصاویر صورت پذیرد.
The use of the printing industry in Iran and India caused the cultural and artistic exchanges of these two lands to expand more than before, along with the spread of the Persian language and literature. In this way, the images of lithographed books provided a new visual medium for artists to be able to reflect social developments and changes in addition to illustrating the glorious texts of Persian literature. The first lithographed edition of Shahnameh was published in Bombay in 1262 (1846 AD) and only five years later, the images and text of this Shahnameh were a model for the publication of the first Shahnameh in Tehran in 1267 (1850 AD). This work, illustrated by ‘Ali-Qoli Khoiee, an excellent illustrator of the Qajar period, is in many ways similar to India's first edition. However, in many cases, the Iranian artist has tried to reflect the characteristics of his work and the Qajar society in the pictures and to cover the Iranian dress in the Indian pictures. The goal of this research, which is to look at the cap in two lithographed editions of the Shahnameh in India and Iran, is to figure out what changes ‘Ali-Qoli Khoiee made in the details and form of the caps in his images for the Shahnameh compared to the images of the first printed Shahnameh in India, and what design innovations he made. The result of this research shows the recognition and enlightenment of the use of caps and the use of their types to distinguish people in different social classes. While the high variety of caps in ‘Ali-Qoli's Shahnameh assemblies and careful drawing of details distinguish ‘Ali-Qoli's work artistically from that the Bombay artist, these images provide a better introduction to the characters in the images.
خلاصه ماشینی:
) به طبع رسید و تنها پنج سال بعد، تصاویر و متن این شاهنامه، به عنوان الگویی برای چاپ نخستین شاهنامه در تهران 1267ق.
این اثر که بهدست علیقلی خوئی، تصویرگر مبدع دورۀ قاجار، مصور شده بود، از بسیاری جهات مشابه چاپ نخست هند است.
(طهران) در تصاویر خود برای شاهنامهاش چه تغییراتی را در جزییات و فرم سرپوشها به نسبت تصاویر نخستین شاهنامۀ چاپ هند، ایجاد کرده و در زمینۀ طراحی چه ابداعاتی انجام داده است؟ حاصل این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، نشاندهندۀ شناخت و احاطۀ هنرمند نسبت به موارد استفادۀ سرپوشها و بهکارگیری انواع آنها برای تفکیک اشخاص در طبقات مختلف اجتماعی است.
این پژوهش در چهار بخش تدوین شده است، نخست چاپ شاهنامه در ایران و هند و پس از آن به پوشاک، خاصّه سرپوش، در دورۀ قاجار پرداخته شده و در بدنۀ نوشتار، انواع سرپوشها در تصاویر دو شاهنامۀ موردبررسی در قالب سرپوشهای درباریان، تاج، کلاهخود و سرپوش زنان موردبررسی و مطالعه قرار گرفته است.
1. پیشینه پژوهش تاکنون پژوهشی با تمرکز بر تصاویر پوشش سر در دورۀ قاجار و شاهنامههای چاپ سنگی انجام نشده، و در کتابها و مقالات محدودی که دربارۀ پوشش ایرانیان در طول تاریخ نوشته شده، پوشاک قاجار و سرپوشهای این دوران محور موضوع نبوده است.
سرپوش (دستار) شمارۀ 4: این سرپوش به کلاه قزلباشها در دورۀ صفوی شباهت دارد17 (تصویر 3) و در دو تصویر، یعنی «پادشاهی فریدون» و «خواهران اسفندیار در مجلس ارجاسب»، پنج مرتبه، تکرار شده است.
از این تاج در شاهنامۀ بمبئی نیز در مجلس مشابه برای شاه هندی استفادهشده است (جدول 3، ردیف 7).