چکیده:
تعدادی از آیات قرآن، حاکی از شهادت اعضای بدن کافران و مجرمان بر ضد آنها در قیامت هستند. عدهای گواهی جوارح را از نوع شهادت قولی دانستهاند که به معنای اظهار عالمانه ما فیالضمیر است. بر این اساس، اعضای بدن در دنیا به رفتارهایی که از نفس صادر میشود آگاهی دارند و همان اعضا در قیامت محشور میشوند و علیه نفس گواهی میدهند. طرفداران این دیدگاه، علم جوارح مادی را یکی از ادله شعور در جمادات برشمردهاند که از نظریات ملاصدرا است. در این پژوهش، مسأله این است که آیا شهادت قولی جوارح با اندیشههای بنیادین خود ملاصدرا در حکمت متعالیه سازگاری دارد تا بتواند برای اثبات شعورمندی جمادات مورد استفاده قرار گیرد یا خیر؟ نگارنده ثابت نموده است که این دیدگاه مخالف با اندیشههای فلسفی ملاصدرا است؛ زیرا «شهادت عالمانه اعضای بدن مادی علیه نفس در قیامت» مستلزم مغایرت نفس و بدن، استقلال بدن از نفس در علم و فعل و حشر بدن عنصری است. درحالیکه در حکمت صدرایی، بدن و نفس ترکیب اتحادی دارند. بدن بهطور مستقل منشأ هیچ کمال و فعلی نیست و انسان با بدن عنصری محشور نمیشود. بنابراین نمیتوان به آیات شهادت جوارح، برای اثبات شعور در جمادات استدلال کرد.
Some verses of the Qur’an suggest that the organs of disbelievers and evil-doers shall bear witness against them in the hereafter. Some scholars hold that witnessing of the organs is verbal which implies that they knowingly declare what they are aware of. Accordingly, bodily organs are aware of what our soul practices and they are resurrected in the hereafter in order to bear witness against the soul. This is one of Mulla Sadra’s theories and his followers have considered the knowledge of material organs as a proof of intelligence in solid bodies.In what follows, the authors have dealt with whether this verbal witnessing is reconcilable with Mulla Sadra’s fundamental ideas so that he can use it as the demonstration for the intelligence of solid bodies. The authors argue that the answer is negative, because the knowingly witnessing of the body against the soul implies the separation and independence of our elemental body from our soul in knowledge, action, and resurrection. This is while as per Mulla Sadra’s theosophy, the body and soul have unified composition. Our body is not the origin of any perfection or action independently of the soul and we will not be resurrected in our elemental body. Accordingly, we cannot resort to those verses of witnessing of the organs in order to demonstrate that solid bodies have intelligence.
خلاصه ماشینی:
يکيازاين ديـدگاه هاايـن اسـت کـه شـاهدان قيامت ،اعضايهمين بدن دنيويماديهستندوشهادت آنان نيزمانندشهادت خداونـد،پيـامبران ، مؤمنان صالح وفرشتگان قولياست ؛زيرااعضايبدن مادينيزدراين عالم به اعمال صاحب خود آگاه هستندودرقيامت محشورشده وبه آن رفتارهاگواهيقوليميدهند(طباطبـايي، ۱۴۱۷ق ، ج ۱۷، ص ۳۷۹-۳۸۲؛ جواديآملي، ۱۳۸۷، ص ۵۱۳-۵۱۴؛ هاشمي رفسنجاني، ۱۳۸۶، ج ۱۶، ص ۲۹۱).
دليـل دوم ايـن است که اين ديدگاه ازسويبرخيازطرفداران آن به عنوان دليل برسريان علم بـه جمـادات معرفـي شده است ؛زيراآنهانطق وتکلم وشهادت اعضايبدن رانشانه آگاهيجوارح به اعمـال دانسـته اند (طباطبــايي، ۱۴۱۷ق ، ج ۱۷، ص ۳۸۱-۳۸۲؛ جــوادي آملــي، ۱۳۸۷، ص ۵۱۳-۵۱۴؛ دکــامي، ۱۳۸۶، ص ۱۴؛ قرباني و مشکاتي، ۱۳۹۳، ص ۸۳).
ديدگاه بهره منديجمادات ازعلم ،يکـيازنظريـاتياسـت کـه در حکمت متعاليه مطرح واثبـات شـده (صـدرالدين شـيرازي، ۱۹۸۱م ، ج ۶، ص ۱۱۷؛همـان ، ج ۷، ص ۲۳۵) است ونظرنهاييملاصدراآن است که موجودمادياگرچـه دراثـرحجـاب مـاده ضـعيف اسـت ، ليکن هم علم است ،هم عالم وهم معلوم (جواديآملي، بيتا، ج ۶، بخـش ۳ و ۴: ص ۹۴).
صدور فعل ارادي از خود بدن مادي (مستقل از نفس ) نظريه شهادت قوليبدن ماديعليه نفس درقيامت مستلزم آن است که بدن به طورمسـتقل ازنفـس 143 منشأصدورافعال اراديباشد.
تفسير آيات شهادت جوارح از منظر حکمت متعاليه حال که روشن شدتفسيرآيات شهادت به گواهيقوليبدن ماديبامبانيحکمـت متعاليـه سـازگار نيست ،اکنون شايسته است ببينيم ازمنظراين دستگاه فلسفي،چه تفسيروتبيينيازشهادت جـوارح درقيامت ميتوان ارائه دادکه بااصول بنيادين اين مکتب سازگارباشد؟ باتتبع درآثارملاصدرا،ميبينيم که خوداوبه عنوان پايه گذارحکمـت متعاليـه بـه تفسـيرآيـات موردنظراقدام نموده ودرآثارمختلف خودتبيينيازايـن آيـات ارائـه داده اسـت کـه هماهنـگ بـا ديدگاه هايفلسفياوست .