چکیده:
موفقیت خطمشیهای عمومی، فقط تابع مرحله تدوین خطمشی نیست، بلکه مدیریت فرصتها و چالشهای اجرا، نقش موثری در این موفقیت دارند. تغییرات مستمر متغیرهای موثر بر اجرا سبب شده است خطمشیهای عمومی در شرایطی تصمیمگیری و اجرا شوند که درجه بالایی از عدم اطمینان و پیچیدگی وجود دارد، این عدم اطمینان و پیچیدگی، هوشمندی اجرای خطمشیها را ضروری میسازد، زیرا قابلیت شناخت تغییرات محیط و برنامهریزی مناسب برای اجرای موفق خطمشیها با بکارگیری هوش سازمانی و متناسب سازی قابلیتها براساس آموختهها امکانپذیراست. هدف این پژوهش، طراحی مدل اجرای هوشمند خط مشی های عمومی درسازمانهای دولتی ایران است. پژوهش حاضر با بکارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد، دادههای مورد نیاز با استفاده از مصاحبه اکتشافی جمعآوری و پس از کدگذاری، مفاهیم و مقولهها شناسایی شدند. خط داستان و ایدهای که باید راهبردهای مشخص برای عملیاتی کردن آن مشخص شود بر محور اصلی اجرای هوشمند خطمشیهای عمومی شکل گرفت. با توجه به کدگذاری انجام شده و ارتباط مقولهها، مدلی با 5 بُعد عوامل علّی، بستر اجرا، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها طراحی شد. مدل اجرای هوشمند خطمشیهای عمومی توجه مجریان را به بکارگیری هوش و یادگیری برای ایجاد قابلیتهایی متناسب با شرایط اجرا جلب میکند و به آنها کمک میکند تا درک کنند که هر خطمشی برای اجرای موفقیت آمیز نیاز به قابلیتهای اجرایی خاص خود را دارد.
Apart from formulation step, effective implementation of public policies is a challenging phase in the public policy making process. So, several models have been developed to implement public policies in a way to achieve the highest success rate. Also, the management of opportunities and challenges play important role for achieving success in policy implementation step. In addition, the time interval between formulation and implementation phases creates a gap that can change policy goals. Continuous changes in implementation variables may cause this step encounter a high degree of uncertainty and complexity. These uncertainty and complexity require public policies being implemented intelligently and insightful. The ability to recognize possible changes needs appropriate plans for successful implementation stage of public policies. The purpose of this study is to design an organizational intelligence implementation model. In this qualitative research, we collected data by using semi-interviews with 12 academics and experts who were selected by judgmental sampling approach. Findings indicate that the model embrace 5 dimensions that covers causal factors, implementation context, intervention conditions, strategies and outcomes.
خلاصه ماشینی:
تغييـرات مسـتمر متغيرهاي موثر بر اجرا سبب شده است خط مشيهاي عمـومي در شـرايطي تصـميم - گيري و اجرا شوند که درجه بالايي از عدم اطمينان و پيچيدگي وجود دارد، اين عـدم اطمينان و پيچيدگي، هوشمندي اجراي خط مشيها را ضروري ميسازد، زيـرا قابليـت شناخت تغييرات محيط و برنامه ريزي مناسـب بـراي اجـراي موفـق خـط مشـيهـا بـا بکارگيري هوش سازماني و متناسب سازي قابليت ها براساس آموخته ها امکان پذيراست .
مـدل اجـراي هوشمند خط مشيهاي عمومي توجه مجريان را به بکارگيري هوش و يـادگيري بـراي ايجاد قابليت هايي متناسب با شرايط اجرا جلب ميکند و به آنها کمک ميکند تا درک کنند که هر خط مشي براي اجراي موفقيت آميز نياز به قابليت هاي اجرايي خاص خود را دارد.
اجراي خط مشي يک فراينـد خطي نيست که بتوان با دستکاري متغيرهاي از قبل تعريف شده نتيجه آن را با دقت مشخص کرد، بلکه فرايندي است که در آن مجريان در ساخت يک واقعيت اجتماعي خاص ، درگير مي شوند، شايد همين موضوع سبب شـده تـا اجـراي خـط مشـي هـاي عمومي منجر به پيامدهاي زيادي شود که فقط برخي از آنهـا را مـي تـوان در حـين تدوين خط مشي يا شروع فرايند اجرا، پيش بيني کرد(منوريان , a١٣٩٤:٣٧).
1Uncertainty 2 omplexity 3 olicy apacity 4Organizational ntelligence 5 ormation 6Domains 7 inding 8Directed 9Mandated 10 ntelligent ugmentation 11 ncreasing apabilities 12 usiness ntelligence 13Drive 14 usiness ntelligence nd nalytics 15 mproving perational fficiency 16Organizational ntelligence 17 echniques 18 echnologies 19Methodologies 20 ractices 21Applications 22 imely 23 Value reation rocess 24 Mugambwa 25.