چکیده:
این پژوهش به بررسی تاریخی تحولات کشاورزی و دامداری و همچنین به منظور بررسی تحولات این دو
حوزة اقتصاد و تاثیرات مالیات. آبیاری» جابجایی جمعیت اعراب و تغییر دین ایرانیان بر تحولات
کشاورزی و دامداری دورة اموی و مسائلی از این گونه به عمل آمده است. پس از بررسیهای صورت
گرفته به این نتایج رسیدیم که تحولات سیاسی و نظامی و همچنین تصمیمات خلفا در امر مالیات گیری,
نارضایتی و مهاجرت کشاورزان و دامداران را در پی داشته و بسیاری از املاک و اراضی به تملک اعراب
اشراف در آمد. با این حال حکومت اموی و عاملانشان؛ در مواقعی که منافعشان در میان بودء به احداث و
ترمیم انواع شبکههای آبرسانی میپرداختند و در زمان کم شدن مالیات» تشویقهایی در جهت احیاء
زمینهای بایر و مردابی» جشنهای مختصر کشاورزی و دامداری انجام میدادند. قراردادها و مالیات های
نامشروع کشاورزی» به تدریج موجب حذف شدن مالکین کوچکه. کاهش زمینهای زیر کشت و در
نهایت رکود کشاورزی و کم شدن میزان درآمد اقتصادی میگردید. کوچ و جابجایی اعراب نیز پس از
مانوس گشتن با دهقانان و تصاحب زمینهای بسیار» به اتقاق یکدیگرء طبقة اشرافیت جدیدی را شکل داده
که در حوادث سیاسی و کشاورزی آن دوران تاثیر زیادی داشتند. و اما تغییر دین ایرانیان نیز برای طبقهة
دهقان و کشاورز متفاوت بود؛ دهقانان پس از مسلمان شدن» با طبقة اشراف عرب رابطه برقرار ساخته و کم
کم به اشرافیت روی آوردند؛ اما کشاورزان و دامداران با اینکه مسلمان شدند» با ظلم حکام و دهقانان
رورو گشتند؛ به همین دلیل آنها ترجیح دادند تا مهاجرت کرده که این موضوع» معضلاتی همچون رکود
محصولات کشاورزی و دامی و در نهایت پیوستن به شورشهای سیاسی مخالف حکومت را در بر داشت.
خلاصه ماشینی:
و اما تغيير دين ايرانيان نيز براي طبقۀ دهقان و کشاورز متفاوت بود؛ دهقانان پس از مسلمان شدن ، با طبقۀ اشراف عرب رابطه برقرار ساخته و کم کم به اشرافيت روي آوردند؛ اما کشاورزان و دامداران با اينکه مسلمان شدند، با ظلم حکام و دهقانان روبرو گشتند؛ به همين دليل آنها ترجيح دادند تا مهاجرت کرده که اين موضوع ، معضلاتي همچون رکود محصولات کشاورزي و دامي و در نهايت پيوستن به شورش هاي سياسي مخالف حکومت را در بر داشت .
کشاورزي در دورة اموي نخست بر الگوي دوره ساساني منطبق بود و تعيين ميزان خراج و نحوه جمع آوري به همان ترتيب پيش ميرفت ؛ ولي به تدريج ، سير مهاجرت اعراب به ايران ، براي کسب ثروت ، بيشتر شد و در نتيجه تصرف زمين هاي خالصه به عنوان صوافي و واگذاري اراضي به فئودال هاي عرب بسياري از روستاييان از شهرها فرار کردند که کاهش محصولات و رشد پديدة شهرنشيني را رقم زد.
(بيگولوسکايا و ديگران ، ١٣٥٤: ٩٠) در اين صورت روستاييان يا برزگران ايراني، تابع صاحب زمين يعني دهگانان (دهقانان ) بودند و آنها اختياردار و اربابان ايشان به حساب مي آمدند؛ چون آنها ادارة امور محلي و جمع کردن ماليات نيز بر عهده داشتند (همان : ٩٧) به طور کلي زندگي روستاييان و کشاورزان در دورة ساساني به جز دورة چند پادشاه ، نسبت به دوران قبل ، بدتر شد؛ در سدة پاياني ساسانيان مشکلاتي همچون هجوم اقوام همسايه بويژه هپتاليان ، گرفتن خراج زياد و خشکسالي هاي پياپي باعث شد، بيشتر مورد تعدي قرار گيرند (کريستين سن ، ١٣٦٧: ٣٤٤).