چکیده:
رفتار سیاسی همانند دیگر انواع رفتار اجتماعی انسان از عوامل و عناصر متعدد روانی، محیطی، فرهنگی و اجتماعی متاثر است
رفتار سیاسی قصد تاثیرگذاری بر نتایج امور حکومتی جامعه را دارد و اساسا معطوف به قدرت و ملزومات آن است و از دیدگاه
«وبر» دین به عنوان یکی از منابع تعیین ارزشها میتواند نقش بسزایی در رفتارهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
در این پژوهش که به بررسی و تطبیق رفتار سیاسی گروهای بنیادگرای اسلامی طالبان، القاعده و داعش پرداخته شده اصول و
اساس رفتار سیاسی گروه های فوق مورد بررسی قرار گرفت، که کثرت نظریه پردازان غربی، اسلام گرایی را جزء ذات اسلام
میدانند که نگرشی است منفی که آن را معادل خشونت و ترور قلم داد میکنند و بازگشت اسلام گریان به اصل و ذات اسلام
را معنای بازگشت به خشونت و ترور میدانند! و از طرفی افرادی همچون مودودی و سیدقطب (در جهان اسلام) بازگشت به
اصل و ذات اسلام را معادل حاکمیت خداوند بر سراسر شئونات زندگی بشری میدانند و از طرف دیگر رویکرد واکنش محور
اسلام گرایی را واکنشی نسبت به مسائل محیطی و خارجی قلمداد میکنند که بحران های «هویت و مشروعیت مشارکت و
نوسازی و...» را علت اصلی ایجاد جنبش های بنیادگرایانه اسلامی میدانند.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي رفتارهاي سياسي سه گروه بنيادگراي اسلامي القاعده ، طالبان وداعش مهدي خوشخطي ١، نيلا تقي لو٢ ١ هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد زنجان ٢ کارشناسي ارشد علوم سياسي گرايش بين الملل دانشگاه آزاد اسلامي واحد زنجان چکيده رفتار سياسي همانند ديگر انواع رفتار اجتماعي انسان از عوامل و عناصر متعدد رواني، محيطي، فرهنگي و اجتماعي متأثر است رفتار سياسي قصد تأثيرگذاري بر نتايج امور حکومتي جامعه را دارد و اساسا معطوف به قدرت و ملزومات آن است و از ديدگاه «وبر» دين به عنوان يکي از منابع تعيين ارزش ها ميتواند نقش بسزايي در رفتارهاي اقتصادي سياسي و اجتماعي داشته باشد.
در اين پژوهش که به بررسي و تطبيق رفتار سياسي گروهاي بنيادگراي اسلامي طالبان ، القاعده و داعش پرداخته شده اصول و اساس رفتار سياسي گروه هاي فوق مورد بررسي قرار گرفت ، که کثرت نظريه پردازان غربي، اسلام گرايي را جزء ذات اسلام ميدانند که نگرشي است منفي که آن را معادل خشونت و ترور قلم داد ميکنند و بازگشت اسلام گريان به اصل و ذات اسلام را معناي بازگشت به خشونت و ترور ميدانند!
بنيادگرايي افراطي القاعده ، با شناسايي اين جبهه گسترده بعنوان دشمن مشترک همۀ افراط گرايان ، هويت يکپارچه و منافع کمابيش همبسته اي را براي خود تعريف مي کند که تاکنون علت مهم قدرت يابي شبکه هاي منسجم تکفيري فرقه گرا و گسترش دامنه عمليات آنها در جهان بوده است .