چکیده:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت مرزی میباشد.
در این مقاله از روش کتابخانهای استتااده شده است و سعی شده به تعریف طرحواره و ذکر انواع آن و همینطور، رابطه ی آن با اختلال شخصیت مرزی پرداخته شود. چرا که طرحوارهها میتوانند فرد را در ابتلا به این اختلال، آسیب رسان کنند.
با توجه به اینکه نرخ اختلال شتخصتیت مرزی بین 10 تا 15 درصتد جمعیت عمومی تخمین زده شتده، بررست ی این اختلال حائز اهمیت میباشد.
خلاصه ماشینی:
پژوهشگران بر اين عقيده اند که طرحواره هاي ناسازگار اوليه همچون يک صافي براي اثبات يا تاييد تجارب کودکي عمل ميکنند و به نشانه هاي باليني نظير اضطراب ،افسردگي و اختلالات شخصيت ،تنهايي به دليل روابط بين فردي مخرب و سوء مصرف الکل و مواد مخدر،پراشتهايي يا زخم معده منجر ميشوند(گرين هاوس ،کولينز و شاو،٢٠٠٣؛سليگمن ،شولمن و ترابون ،٢٠٠٧).
يانگ (١٩٩٩،به نقل از سليگمن و همکاران ،٢٠٠٧) بر اين باور است که طرحواره هاي ناسازگار در افراد به تجربه رويدادهاي منفي در زندگي منجر ميشود و حضور چنين رويدادهايي در زندگي شخص ، باعث احساس فشار رواني بيش از حد و نارضايتي از زندگي ميشود.
طرحواره هاي ناسازگار مستقيما منجر به اختلال شخصيتي خاصي نميشوند اما اسيب پذيري فرد را براي اين اختلالات افزايش ميدهند(سيدمحمدي،١٣٨٤).
اگرچه پرسشنامه طرحواره يانگ براي سنجش اختلالات شخصيت DSM٤ تهيه نشده است ،ولي با اين حال ، رابطه معناداري بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و اختلال شخصيت وجود دارد(اسميت و همکاران ،١٩٩٥).
اختلال شخصيت مرزي ((Borderline Personality Disorder براساس ويرايش پنجم راهنماي تشخيصي و آماري اختلال هاي رواني ((DSM٥ اختلال شخصيت مرزي يک الگوي نافذ از بي ثباتي در روابط بين فردي ،خودانگاره و عواطف ،و تکانشگري بارز که از اوايل بزرگسالي آغاز شده و در زمينه هاي مختلف بروز کرده است .
همانطور که طرحواره هاي ناسازگار اوليه بستر مناسبي را براي ابتلاي فرد به اختلال شخصيت مرزي فراهم مي نمايد،طرحواره درماني ميتواند در کنترل اين اختلال ،موثر واقع شود.
٣-ميتوانيد پژوهش هاي بيشتري در مورد ارتباط طرحواره هاي ناسازگار اوليه و اختلال شخصيت مرزي را انجام دهيد.