چکیده:
از مهم ترین و پرسابقه ترین دانش هایی که در حوزه ی مطالعات حدیثی مورد توجه بوده، دانش رجال است که بحث از حالات راویان را بر عهده دارد تا از صدور احادیث از معصوم (ع)، اطمینان حاصل گردد. محمدتقی شوشتری، دانشمند رجالی معاصر، در این علم، با نگاهی انتقادی، خوش درخشیده است؛ قاموس الرجال وی در واقع، تعلیقه و نقدی بر تنقیح المقال مامقانی است. شوشتری، به اشتباهاتی که از مرحوم مامقانی در استفاده و استناد به منابع و مصادر رجالی پیشین، سرزده و باعث برداشت های غلط شده، انتقاد کرده است؛ از جمله این که مامقانی، بدون توجه به برخی نکات، از همه ی منابع به یک شکل بهره برده است. در حالی که توجه به تفاوت های منابع پیشین، نقش مهمی در نحوه ی بهره گیری از هر کدام از آنها دارد. این مقاله، به اصول بهره گیری و شیوه های استفاده از منابع رجالی در کشف مذهب و حال راوی، راوی بودن فرد از معصوم و شیوه های تشخیص مشترکات و توحید مختلفات و اعتبار هر یک از این منابع پرداخته است.
One of the most important and famous sciences in the field of tradition studies is the study of Rejal (Narrators of Hadiths) which dealss with the narrators’ status to ensure that the narrated traditions (Hadiths) are issued by the infallibles. Mohammad Taqi Shoushtari was an outstanding contemporary biographical evaluation scientific who had critical viewpoint in this field. His Qamoos al- Rejal, in fact, was a criticism to Mamaqani’s Tanqih al- Maqal. Shoushtari criticized the mistakes done by Mamaqani in applying and referring to the former Rejali sources which led to other misunderstandings. For instance, Mamaqani without noticing the differences between the former sources has equally applied all sources while noticing the differences plays an important role in applying them. This article studies the principles and methods of applying the Rejali sources to discover the narrators’ religion and status, narrating from the infallibles, methods of recognizing the common points, the unity of the differences, and the authority of the sources.
خلاصه ماشینی:
به نظر مرحوم شوشتري ، علامه مامقاني ، مسلک شيخ طوسي ، علامـه حلـي و ابـن داود را در توثيقات ، به دقت به دست نياورده اسـت ؛ چنانکـه مـي نويـسد: «مامقـاني ، بـه اهـداف نويسندگان اين کتاب ها، به طور کامل واقف نشده ؛ به همين دليل فرقي بين فهرسـت ابـن نديم و رجال شيخ نگذاشته است ...
٢ـ٣ـ٢ـ سکوت ابن نديم درباره ي مذهب راوي ، ظاهر در عامي بودن وي است ؛ چـرا که فهرست ابن نديم ، شامل همه ي اقوام و مـذاهب ، اعـم از يهـودي و مـسيحي و غيـره مي شود؛ بنابراين اگر به مذهب راوي اشاره نشده ؛ عامي مي باشد (همان ، ٢٧/١) حال آن که مرحوم مامقاني ، به اين نکته توجه نکرده و نام برخي از رجال اهل سنت را به استناد فهرست ابن نديم ذکر کرده و مانند فهرست شيخ طوسي و نجاشي ، با کتـاب ابـن نـديم برخورد کرده است .
٢ـ٥ـ بهره گيري از منابع رجالي ، در جهت تشخيص صـحابي بـودن يـا راوي بودن فرد از معصوم (ع ) تأمل در انديشه هاي مرحوم شوشتري ، نکات زير را به دست مي دهد: ٢ـ٥ـ١ـ ذکر نام راوي در رجال برقي و شيخ طوسي ، فقط دال بر اين است که آن هـا از اصحاب ائمه (ع ) هستند (نکـ : شوشتري ، ٤٠/١، ٦٣٨؛ ٤٣٧/١٢).