چکیده:
از آنجا که از ابتدای شکل گیری جوامع بشری همواره بشر شاهد بزهکاریهای گوناگون بوده که برخی انسانها موجبات تضییع حقوق یکدیگر را فراهم میکردند؛ طبیعتا انسانها با رشد این جوامع به فکر جلوگیری از چنین رفتارهای هنجار شکنانه ای افتادند؛ بهترین عامل بازدارنده از این بزرکاریها هم مجازات هنجارشکنان بوده است؛ از جمله مجازاتهایی که سابقه دیرین دارد؛ و همچنان جزئی از مجازاتهای مرسوم محسوب میشود؛ مصادره اموال است. از آنجا که انسانها با رنج فراوان به تملک اموال نائل میشدند؛ یکی از دردآورترین مجازاتها، سلب مالکیت از اموال است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی ابتدا به تبیین ماهیت مصادره پرداخته که میتوان این پدیده را «سلب دائمی مالک از حقوق مالکانه توسط حکومت و تملیک آن اموال به دولت بدون عوض» معرفی کرد. با آنکه میتوان جلوه هایی از این مجازات را بعد از ظهور اسلام و در زمان خلفای راشدین و بنی امیه و بنی عباس در سیره خلفا و عمّال آنها دید؛ ولی انتساب این مجازات به شریعت ممتنع بوده و نمیتوان در سیره معصومین که واجد حجیت است؛ اثری از آن یافت. اما با این همه در برخی مواد قانونی ایران قبل از انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی این مجازات یافت میشود؛ که از این جهت این مواد قانونی قابل نقد است.
Since from the very beginning of the formation of human societies, human beings have always witnessed various crimes in which some human beings violated each other's rights; Naturally, as these societies developed, humans began to think about preventing abnormal behaviors. One of the best preventive factors of criminal and abnormal behaviors and actions that has been the punishment of violators including the ones with a long history, and is still a part of conventional punishments is confiscation of property. For human beings acquire property with great suffering, one of the most painful punishments is the expropriation. This study, using an analytical-descriptive method, explains the nature of confiscation, which can be introduced as "permanent deprivation of property rights by the government and the transfer of property to the government without exchange." Although manifestations of such a punishment can be seen after the advent of Islam and during the time of the Rashidun Caliphs and the Umayyads and the Abbasids in the life of the caliphs and their agents, attributing this punishment to the sharia is not true and no firm evidence is seen in the sira of the Infallibles. However, this punishment is found in some Iranian legal materials before and after the Islamic Revolution, and for this reason, these legal materials can be subject to criticism.
خلاصه ماشینی:
همانگونه که دیده میشود گرفتن مال بهزور قسیم مصادره واقعشده است ولی در حکم باهم یکسان هستند که ممکن است این عطف تفسیری بوده و در نگاه ایشان مصادره همان گرفتن اموال با جبر و قهر است؛ اما ازآنجاکه عطف تفسیری با (واو) صورت میگیرد و آوردن (او) خلاف فصاحت است.
همانگونه که دیده میشود در هر دو تعریف مصادره در مقابل غصب قرار گرفته و منوط به امر سلطان و حکومت است؛ و این را میتوان وجه اشتراک بین دو تعریف دانست؛ بهعبارتدیگر طبق این دو تعریف مصادره سلب مالکیتی است که از سوی دولت اسلامی صورت میگیرد به خلاف غصب که از طرف آحاد جامعه با اعمال زور انجام میپذیرد.
البته فرق دیگری را میتوان بین ملی کردن و مصادره تصور نمود؛ به این صورت که ملی کردن ازآنجاکه حق حاکمه دولت در ثروتهای طبيعي به جهت نفع عامه است یک قاعده مقبول و قانونی میباشد ولی مصادره بهعنوان استثنایی بر قاعده کلی احترام اموال محسوب میشود.
در اصل اول چنین تبیین گردیده که برای منع افراد از تصرف در اموالشان مجوز شرعی لازم است و از دو اصل بعد چنین برداشت میشود که با حکم قانون میتوان اموال افراد را بهعنوان مجازات ضبط نمود و تسلط آنها بر این اموال را سلب کرد.