چکیده:
شیعه همواره پیگیر مسائل سیاسی و حکومتداری بوده است. اما در طول تاریخ، در بسیاری اوقات، مجال قدرتنمایی سیاسی کمتر فراهم شده است. این، سیر تکاملی اعمال ولایت فقهای شیعه است که صفحات تاریخ دوران غیبت را شیرازهمند کرده است. در دوران اخیر، با رسیدن سطح این اعمال ولایت به حکومت، مسائل بسیاری در برابر فقها و زمامداران فقیه قرار گرفته است. دورانی که با نظریه ولایت فقیه و انقلاب اسلامی ایران شروع شده و تاکنون ادامه یافته است. بدون داشتن الگویی برای اعمال ولایت یا حکمرانی متعارف، نمیتوان پاسخگوی این مسائل بود. بههمین دلیل، این نوشتار دنبال تبیین مقدمات و برخی ویژگیهای اساسی حکومتداری و اعمال ولایت فقها در عصر غیبت است. مهمترین ویژگی این نوشتار، استفاده از نگاه پارادایمی به ویژگیهای حکومت اسلامی است؛ ویژگیهایی که اگر بهصورت شبکهای و پارادایمی به آنها نگاه نشود، تاب مقاومت در برابر نظریات حکمرانی متعارف را ندارند. همچنین این نوشتار، حکمرانی متعارف را فقط یک گونه مواجهه با مسئله حکومت میداند و در برابر آن، اعمال ولایت فقها را بهعنوان نوع دیگر مواجهه با مسئله حکومت میپذیرد. در پایان، مقاله الگوی کلی و برخی از ویژگیهای نظام حقوقیسیاسی حکومت اسلامی ـ یا همان اعمال ولایت فقها ـ در عصر غیبت را بیان کرده است.
Shiism has never been indifferent toward politics and governance issues. Throughout history, the evolutional movements of Shiite foqaha as supreme religious authorities have made the history of the Greater Occultation period dynamic. In recent times, foqaha as supreme religious authorities have faced some problems due to their own acts in the place of rulers with regard to governance. The recent time has begun as an era wherein the theory of Velayat-e Faqih and the Islamic Revolution of Iran have been founded and continued until now. These issues cannot be answered without having a model for the exercise of velayat or conventional governance. For this reason, the present study seeks to explain the preconditions and some basic features of governance and the exercise of the velayat of foqaha in the age of the greater occultation. The most important feature of this article is the use of a paradigmatic view of the Islamic government’s characteristics that if not viewed as networked and paradigmatic, they cannot withstand conventional governance theories. Likewise, the study suggests conventional governance as only one type of confrontation with the issue of government and in return, accepts the practices of the velayat of foqaha as another type of confrontation with the issue of government. Finally, it outlines the general pattern and some features of the legal and political system of the Islamic government- or the very actions of the guardianship of the Islamic jurists- in the age of the greater occultation.
خلاصه ماشینی:
با استفاده از نتایج این نوشتار، الگوهایی برای اداره سیاسی ـ حقوقی جامعه بهدست خواهد آمد که مبتنی بر مدل امام و امت است و بهجای ریشه داشتن در حکمرانیهای متعارف و متداول، در معارف عمیق اسلامی و نظریاتی همچون اعمال ولایت ریشه خواهد داشت.
8, عباسعلی عمید زنجانی, کتاب فقه سیاسی, بررسی جایگاه حقوق و نهادهای سیاسی و شرح فقهی و حقوقی آنها، شرح تاریخ قانون اساسی، حدود اختیارات ولی فقیه، حکومت معصومان (ع)، نظامات مالی اسلامی و آرا و افکار فقها در مسائل حکومت و مرتبط با آن, علیرغم آنکه مؤلف نهادها و ساختارهای حکومتی و سیاسی را بررسی کرده، اما پالایشی میان ویژگیهای سنتی و مدرن انجام نشده است و بهعلاوه، نگاه نظاممند و پارادایمی به آنها وجود ندارد.
همچنین سایر نظریات موجود در حوزه حکومت اسلامی باید با این پارادایم معنا شده و مورد نقد و بررسی قرار گیرند؛ نهآنکه با حذف پارادایم پشتیبان آنها، یعنی پارادایم حکومت اسلامی، به مبارزه با نظریات پرسابقه و دارای پارادایم حکمرانی متعارف رهسپار شوند.
چنانچه بپذیریم ولایت داشتن فقیه، وسیلهای برای اعمال ولایت وی و نهایتاً اجرای احکام اسلام و حکومت اسلامی، بهعنوان هدف، است، نتیجه این خواهد شد که ولایت داشتن فقها نباید اعمال ولایت فقهی (از جانب یک یا چند فقیه) را مخدوش کند.
بدیهی است که این مهمترین پدیده حقوقی، یعنی قانون را نمیتوان در دل پارادایم اعمال ولایت اسلامی نشاند؛ بلکه با استفاده از میراث دینی ـ تاریخی شیعه، میتوان چنین برداشت که فتاوی فقهی سازگاری بیشتری با اعمال ولایت فقها داشته و دارند.