خلاصه ماشینی:
"(55) شریعتی مهمترین عنصر تشکیل دهنده ایدئولوژی را،آگاهی بخشی آن میداند و این آگاهی بخشی را به هر مسألهای تعمیم نمیدهد،بلکه آگاهی بخشی را در خصوص شناخت پیدا کردن نسبت به وضعیت اجتماعی،و شرایط طبقاتی افراد میشمارد از این رو،وقتی با نگاه جامعه شناسانه وضعیت اجتماعی طبقات اجتماعی قبل از تاریخ اسلام را با بعد از بعثت *مطهری و شریعتی مانند دیگر متفکران مسلمان معاصر،معتقد بودند که اسلام حامل رسالت اجتماعی است و لذا به طور طبیعی باید بتواند یک«جامعه ویژه»در چارچوب اصول و مبانی ارزشی توحیدی خود بپردازد.
شریعتی وقتی با مطالعه جامعه شناسانه مکتبهای بشری و ایدئولوژیهایی که انسانها در طول تاریخ برای تغییر دنیا و وضعیت زندگی آفریدهاند،متوجه میشود که آنها قصد به وجود آوردن یک جامعه ایدهآل و انسان ایدهآل را دارند و هنگامی که در تاریخ اسلام،مکه را میبیند و عوامل هجرت مؤمنین از آنجا را بررسی میکند و سپس یثرب را قبل از هجرت مؤمنین،مدینه رسول الله را نگاه میکند،این شهر را سمبل جامعه ایدهآل اسلام برمیشمارد که مؤمنین به یاری این ایدئولوژی وحی شده میخواهند یک جامعه مطلوب تحقق بخشند که انسان ایدهآل آن نیز قصد دارد از پستی(دنیا)(59)به سمت رفعت و بلندی (آخرت)حرکت کند و در کنار یک جامعه توحیدی (بیطبقه)یک انسان خدای گونه بشود،از این رو در این جامعه(امت)که به عنوان پایگاه طبقاتی اسلام است،یک هدف مشترک هست که آن«حرکت کردن»به سمت کمال است بدینسان این جامعه ایدهآل(امت)به عنوان یک جامعه مهاجر،مطرح میشود،ویژگی دیگری از ایدئولوژیهای قرن 19 و 20 در اسلام پیدا میشود،که همان داشتن پایگاه طبقاتی،حرکت به سمت یک جامعه ایدهآل و انسان ایدهآل میباشد."