خلاصه ماشینی:
"L. Bean به عنوان یک موسسه موفق خردهفروش لباس و تجهیزات ورزشی خارج از خانه که براساس این مفهوم بازاریابی عمل میکند در سال 1992 در اولین اعلامیه تبلیغاتی خود،چنین بیان میکند: "به نظر ما وقتی یک فروش کامل میشود که کالا کاملا در اثر فراوانی مصرف فرسوده شود و رضایت کامل حاصل گردد.
مجموعه عوامل که باعث شکلگیری سیستمی از بازاریابی میشود که ارائه خدمات و جلب رضایت مشتری کانون فعالیت آن قرار میگیرد(که اصطلاحا سیستم بازاریابی مشتریگرا نامیده میشود)شامل پنج عنصر زیر است: 1-تامین نیازها و خواستههای مشتری به عنوان هدف نهایی فعالیت سازمان 2-مشتری برای همه عمر 3-تولید فرآورده مرغوب 4-تضمین کیفیت تولید 5-خدمات پس از فروش 1-تامین نیازها و خواستههای مشتری به عنوان هدف نهایی فعالیت سازمان مفهوم اجتماعی بازاریابی بیانکننده این موضوع است که سازمانها بین خواستهها،نیازها،و منافع گروههای هدف را تامین نمایند.
احتمالا آنها شروع به شناخت اهمیت خواستههای مشتری در بلندمدت و مفهوم اجتماعی بازاریابی نکردهاند در مفهوم جدید بازاریابی این سوال مطرح است که:آیا این سیاست شرکتها میتواند برای عصر مشکلات اجتماعی مانند کمبود منابع،رشد سریع جمعیت،مشکلات جهانی اقتصاد و سهل انگاری در ارائه خدمات اجتماعی،مفهوم مناسبی باشد یا خیر؟آیا شرکتهایی که خدمات ارائه میدهند به اینگونه مسائل حساسیت دارند؟آیا این شرکتها نیازهای واقعی افراد را برآورده میسازند؟و آیا همیشه آنچه را که برای مصرفکننده و جامعه در بلندمدت بهتر است انجام میدهند؟ شرکت کوکاکولا را در نظر بگیرید."