چکیده:
پس از رحلت پیامبر اسلام، انتخاب خلیفه از طریق عدهای، انتصاب از طرف خلیفه قبلی و انتخاب از طریق شورا به عنوان سه مبنای نظری برای مشروعیت خلافت خلیفه، نزد بخش چشمگیری از مسلمانان پذیرفته شد. در تمام این دوران، امام علی (ع) و هواداران ایشان مبنای نظری دیگری درباره خلافت داشتند. پژوهش حاضر با روش توصیفیتحلیلی و با مطرحکردن شواهد و مستندات تاریخی و روایی در صدد است جریانی به نام «شیعیان اعتقادی» را در میان اصحاب امام علی (ع) نمایان کند و شاخصههای فکری آنها درباره مسئله امامت را بازیابد. یافتهها نشان میدهد در میان اصحاب امام علی (ع)، جریانی مهم و تأثیرگذار وجود داشته که به امامت امام علی (ع) بر اساس وصایت قائل بوده است. از دیگر نتایج پژوهش حاضر نشاندادن اصالت تاریخی اندیشه کلامی امامیه در باب امامت و نقد این دیدگاه ابنتیمیه است که شیعیان اعتقادی را در تعداد اندکی محدود کرده که امام با آنها مقابله کرده است.
After the demise of the Prophet of Islam, the election of the caliph by a group of Muslims, the appointment by the previous caliph, and the election by the council as the three theoretical foundations for the legitimacy of the caliphate were accepted by a significant number of Muslims. Throughout this period, Imam Ali (AS) and his followers had a different theoretical basis for the caliphate. With a descriptive-analytical method and by presenting historical and narrative evidence and documents, the present study seeks to show a current called "Ideological Shiites" among the companions of Imam Ali (AS) and to restore their intellectual characteristics on the issue of Imamate. The findings show that there was an important and influential current among the companions of Imam Ali (AS) that believed in his Imamate based on the vicegerency of the prophet. Another result of the present study is to show the historical originality of the Imami theological thought about Imamate and to criticize Ibn Taymiyyah's view which has limited the ideological Shiites to a few people whom the Imam opposed.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با روش توصیفیتحلیلی و با مطرحکردن شواهد و مستندات تاریخی و روایی در صدد است جریانی به نام «شیعیان اعتقادی» را در میان اصحاب امام علی (ع) نمایان کند و شاخصههای فکری آنها درباره مسئله امامت را بازیابد.
پژوهش پیش رو در صدد است با ارائه مستندات، شواهد و قرائن متقن روایی و تاریخی از منابع فریقین، جریانی مهم و تأثیرگذار در میان اصحاب امام علی (ع) نمایان کند که به وصایت علی (ع) و افضلیت ایشان بر شیخین باور داشته و نهتنها امام (ع) با آنها مقابله نکرد، بلکه همواره ایشان را مدح و ستایش کرد.
علیرغم دیدگاه مخالفان تشیع (ابنتیمیه، 1406: 1/126) امام علی (ع) از همان آغازین روزهای رسالت در میان صحابه به عنوان «وصی پیامبر» مشهور بود (طبری، 1407: 1/543) و پیامبر اسلام همواره در موقعیتهای گوناگون بر وصایت ایشان تأکید کردهاند.
محمد بن ابیبکر نیز در نامهٔ معروفش به معاویه، از امام علی (ع) به عنوان «وارث رسول الله و وصیّه» یاد کرده است (نصر بن مزاحم، 1404: 119).
حجر بن عدی نیز پس از رسول خدا ولایت را در علی (ع) دانسته و گفته است: «رسول خدا به وصایت او پس از خود رضایت داده است».
ابوهیثم مالک بن تَیهان جزء نخستین گروه انصار (ابنسعد، 1410: 3/341) و از جمله افرادی است که پس از رحلت رسول خدا (ص) از امامت علی (ع) دفاع کرد (برقی، 1342: 66).
ابنعباس نیز علم علی (ع) را از علم رسول خدا (ص) دانسته و گفته است: «علم من و دیگر اصحاب در برابر علم او همچون قطره در برابر هفت دریا است» (طوسی، 1414: 12).