چکیده:
زمینه و هدف: روایت و روایتمندی عنصر مهمی در گزارش تاریخی و شرح رویدادها و افعال انسان است. پیرنگسازی به معنای تمهیدات و صناعات بکاررفته در ترتیب و ارائۀ رویدادهای تاریخ به نحوی معنادار، وجه عمدۀ روایتمندی است و از این نظر جزو مقولات مورد توجه نویسندگان در زمان نگارش متن تاریخبوده است. تاریخ بیهقی نمونۀ خاص و ممتاز تواریخ دودمانی در شرح وقایع دوران پادشاهی مسعود غزنوی است که شیوه های خاص آن در پردازش طرح کلی و پیرنگ در روایت وقایع، کمتر مورد توجه بوده است. پژوهش پیشرو با بهره گیری از آرای دو نظریه پرداز روایت تاریخی، پل ریکور و هایدن وایت، به شناسایی و تحلیل شیوه های پیرنگسازی تاریخ بیهقی با رویکردی مقایسه ای و همچنین با توجه به کاربردهای و دلالتهای معنایی این شیوه ها میپردازد.
روش مطالعه: مطالعه و جمعآوری داده ها در این مقاله به شیوۀ کتابخانه ای و شیوۀ بحث توصیفی-تحلیلی است.
یافته ها: پیرنگسازی در تاریخ بیهقی در دو حوزۀ طرح کلی تاریخ و پیرنگ روایات و قایع قابل بررسی است. در حوزۀ طرح کلی، نشانه گذاری دوره های تاریخ و همچنین تغییر جایگاه زمانی پاره های تاریخ در قالب تکنیک گذشته نگر و آینده نگر مهمترین تمهیدات بیهقی در پیرنگسازی است. در پیرنگسازی روایات وقایع تاریخ، پیرنگسازی براساس الگوبرداری روایت از دو جریان روایات برجستۀ تواریخ پیشین (بخصوص تواریخ خلفا) و روایات دوران حکومت محمود غزنوی، دارای اهمیت است. همچنین در این حوزه تغییراتی که در پیرنگ حکایات الحاقی (نسبت به روایات اصلی آنها) برای درج در تاریخ اعمال شده، بواسطۀ دو تکنیک شرح زمینه ها و اسباب وقایع و همچنین افزودن کنشها، موقعیتها و گفتارهای خاص به پیرنگ اصلی معرفی شده است.
نتیجه گیری: در تاریخ بیهقی تمهیدات نوآورانه ای در پیرنگسازی نسبت به شیوه های معمول در تواریخ پیشین بکار رفته است. نشانه گذاری تاریخ، درج گذشته نگرها و آینده نگرها در تدوین طرح کلی تاریخ و بهره گیری از الگوها و تناظرها در تدوین پیرنگ روایات، ازجمله مهمترین تمهیدات پیرنگسازی بیهقی است که به نحوی بدیع و گسترده در این تاریخ بکار رفته است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Narrative and narratively is an important part of historical report and explanation of historic events and human actions. emplotment, as the composing manners of representing historic events in significant way, is the main aspect of narratively and in this respect was considered by historians. Tarikh-e beyhaqi (about Masood Ghaznavi’s reign) is a specific sample of dynastic chronology in which the particular structure of outline and plots are neglected. this article, based on the comments of two theoreticians of historic narrative, Paul Ricoeur and Hayden White, is about recognizing and analyzing the emplotment techniques in Tarikh-e Beyhaqi according to an inductive approach and in regards to the applications and significations.
METHODOLOGY: This article has been done by library method and descriptive-analytical method.
FINDINGS: In the article the outline and plots of tarikh-e beyhaqi has been analyzed in two separation parts. the analysis of the outline of tarikh-e beyhaqi is about sectioning and marking in the history and also anachronism in analepsis and prolepsis parts. In study of plots, the similarity of sequence to classic narratives (chiefly narrative of Abbasid history) and the narratives of Sultan Mahmooud’s regin have been considered. In this section, also, two kind of changes applied on the original plot of adjunct narrative, has been introduced.
CONCLUSION: In Tarikh-e Beyhaqi the emplotment techniques of prior history was applied increasingly and innovatively. The main methods of employment in tarikh-e beyhaqi are: Sectioning and marking the history, forming the outline of the history by interpolating paralysis and analysis parts, and attending to the patterns and similarities in composition of plots, which applies widely and in specific manner.
خلاصه ماشینی:
تاريخ بيهقي نمونۀ خاص و ممتاز تواريخ دودماني در شرح وقايع دوران پادشاهي مسعود غزنوي است که شيوه هاي خاص آن در پردازش طرح کلي و پيرنگ در روايت وقايع ، کمتر مورد توجه بوده است .
در حوزة پيرنگ و پيرنگسازي ويژگيهايي مثل غلبۀ حضور و ديدگاه مورخ ، نشانه گذاري طرح کلي، رفت و برگشتهاي زماني بسيار به گذشته و آينده ، بهره گيري از الگوها در روايت وقايع و توجه خاص به تناظر آنها با روايات برجستۀ ادوار مختلف ازجمله ويژگيهاي خاص اين تاريخ است که شايستۀ بحث و بررسي است .
در اين پژوهش براي نخستين بار، تمهيدات پيرنگسازي در تاريخ بيهقي براساس شناسايي تناظر الگوها و موضوعات با روايات کلاسيک و نيز روايات دوران سلطان محمود غزنوي در آثاري مثل تاريخ طبري، م جمع الانساب و مروج الذهب مورد بررسي قرار گرفته است .
دوران بعد از شکست بزرگ فروگرفتن سالاران لشکر در قزوين (بگتغدي و سباشي)، ارسال دندانقان تا پيش از قتل مسعود لشکري ديگر از سوي مسعود و شکستي ديگر از سلجوقيان ، ترس و اندوه مسعود در غزه و حرکت بسوي هندوستان برغم مخالفت درباريان براي دوري از سلجوقيان و خطر حملۀ آنها به غزنه نشانه گذاري مقاطع مهم تاريخ بيهقي در شرح تاريخ بدفعات در مقاطع معين و در ضمن شرح رويدادها، با گفتار و گزاره هاي مستقيم در ارزيابي رويداد بيان شده ، رشته حوادث را نشانه گذاري و فصلبندي ميکند که از ميان آنها ميتوان به موارد زير در چهارچوب ادوار چهارگانۀ ذکرشده ، اشاره کرد: نشانه گذاري پيش از شروع دوران افول و تدابير فروگيري امير يوسف : «...