چکیده:
افراطگرایی سلفی-جهادی در قالب مفاهیمی چون توحید، فهم دینی سلف، بدعت، جاهلیت و... قواعد و هنجارهای رفتاری خاصی مبتنی بر تکفیر و جهاد را تولید میکند. اما این هسته معنایی و قوامدهنده درونی هویت کنشگران سلفی جهادی، در تعامل با سازههای بیرونی به ویژه در سطح بینالمللی وارد یک فرایند ساختیابی میشود. لذا آنچه ادراک، جهتگیری عملیاتی، الگوی سازمان، حدود شرعی و هدفگذاری گروههای سلفی جهادی را تعیین میکند، ناشی از کنشسازههای درونی آنان و فشارهای ساختاری بیرونی به ویژه در سطح نظام بینالمللی میباشد، به همین علت جریان سلفی-جهادی معاصر به واسطه ادراکهای متفاوت از وضعیت پیرامونی دچار تحول شدهاند. لذا پرسش اصلی این پژوهش بدین شکل مطرح میشود که تحول هویتی، تغیر کنشگری و اهداف گروههای سلفی-جهادی از القاعده تا داعش، چگونه تبیین میگردد؟ جهت پاسخ به این پرسش از چارچوب نظری ساختار-کارگزار استفاده شده است. درنهایت فرضیه پژوهش این است که قوام متقابل هویت درونی سلفی و ساختار هژمونیک نظام بینالملل، باعث شکلگیری سه ادراک بینالاذهانی مظلومیت، جنگ صلیبی و هجرت در میان جریان سلفی-جهادی شده است. متناظر با این تحول ادراکی سه نوع کنش عملیاتی جهاد همبستگی، جهاد مکانی و جهاد فتح و سه نوع نهاد جنبش جهادی، امارت اسلامی و ایجاد نهاد خلافت شکل گرفته است که این مولفهها را میتوان به عنوان عناصر تحول هویتی-تاریخی در قالب سه نسل سلفی-جهادی از القاعده تا داعش مورد شناسایی قرار داد.
Concepts of Salafi-Jihadi extremism such as monotheism, religious understanding of the Salaf and such beliefs as innovation and ignorance generate certain rules and norms of behavior including excommunication (Takfir) and Jihad. But this semantic core and internal consolidator of the identity of Salafi Jihadi activists enters into a construction process in interaction with external structures, especially at the international level. Therefore, what determines the perception, operational orientation, organizational model, religious boundaries and targeting of Jihadi Salafi groups is the interaction of their internal structures and external structural pressures, especially at the level of the international system. For this reason, the contemporary Salafi-Jihadi current, while based on the foundations of a stable and uniform identity, has changed due to different perceptions of the surrounding situation. The main question of this research is: “How can we explain the identity change, the change of activism and the goals of the Salafi-Jihadi groups from al-Qaeda to ISIS?” To answer this question, the theoretical framework of the structure-agent. The main hypothesis of the research is presented as follows: “The mutual consistency of the internal Salafi identity and the hegemonic structure of the international system have led to the formation of three intersubjective perceptions including oppression, Crusade and emigration among the Salafi-Jihadist current. Corresponding to this perceptual transformation, three types of operational actions including solidarity Jihad, spatial Jihad and triumph Jihad, and three types of institutions, the Jihadist movement, the Islamic Emirate, and the establishment of the institution of the caliphate have been formed. These components can be identified as elements of identity-historical transformation in the form of three Salafi-jihadi generations from al-Qaeda to ISIS.”
خلاصه ماشینی:
لذا آنچه ادراک ، جهت گيري عملياتي ، الگوي سازمان ، حدود شرعي و هدف گذاري گروه هاي سلفي جهادي را تعيين مي کند، ناشي از کنش سازه هاي دروني آنان و فشارهاي ساختاري بيروني به ويژه در سطح نظام بين المللي مي باشد، به همين علت جريان سلفي - جهادي معاصر به واسطه ادراک هاي متفاوت از وضعيت پيراموني دچار تحول شده اند.
لذا پرسش اصلي اين پژوهش بدين شکل مطرح مي شود که تحول هويتي ، تغير کنش گري و اهداف گروه هاي سلفي - جهادي از القاعده تا داعش ، چگونه تبيين مي گردد؟ جهت پاسخ به اين پرسش از چارچوب نظري ساختار-کارگزار استفاده شده است .
بر اين اساس پرسش اصلي اين پژوهش بدين شکل مطرح مي شود که تحول هويتي ، تغير کنش گري و اهداف گروه هاي سلفي - جهادي از القاعده تا داعش ، چگونه تبيين مي گردد؟ جهت پاسخ به اين پرسش از چارچوب نظري ساختار-کارگزار استفاده شده است .
» (٢١٤ :٢٠٠٤ ,Bin Laden) درباره غيريت سازي جهادي سازمان القاعده ذکر اين نکته ضروري است که بر اساس نظرات «عبدالاسلام فرج » در رساله «الجهاد؛ الفريضه الغائبه » همواره مناظره اي وجود داشته است بر سر اينکه ، حمله به «دشمن نزديک » (دولت هاي مسلمان فاسد) و يا «دشمن دور» (غرب ، به ويژه ايالات متحده و رژيم صهيونيستي )، کداميک در اولويت است ؟ (٧٠ :٢٠٠٨ ,Aaron) واضح است که اسامه بن لادن و ايمن الظواهري مسير جهاد را به سوي آمريکا به عنوان «ائمه الکفر» معطوف کردند؛ چراکه از نظر آنها «از بين بردن درخت (ايالات متحده آمريکا) باعث نابودي سايه اش (دولت هاي دست نشانده در کشورهاي اسلامي ) نيز خواهد شد.