چکیده:
ادبیات تطبیقی یا هم سنجشی، شاخهای از نقدادبی است که از روابط ادبی ملل و زبانهای مختلف و از
تعامل میان ادبیات ملتها با یکدیگرسخن میگوید؛ دراصطلاح، حوزه ی مهمی از ادبیات است که به
بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباطها و شباهتهای بین ادبیات، زبانها و ملیتهای مختلف میپردازد. بسیاری
از آداب ورسوم زندگی مردم، نشات گرفته از مذهب، تاریخ و اسطوره است و بیشتر آنها اهدافی چون
منشهای اخلاقی و انسانی دارد. ادبیات عامه بخشهای گوناگونی از زندگی مردم را بازتاب میدهد و
هرآنچه در ضمیر ناخودآگاه اقوام و ملل مختلف است را آشکار میکند. فولکلور، شامل انعکاس دهنده
دردها، آداب ورسوم، افسانهها، شعرها و مثلها میباشد. این پژوهش درصدد است به بررسی مولفههای
بومی و روستایی در آثار امیر حسین فردی و کتاب عشق، رنج و بلوط رضا موزونی است. روش انجام این
تحقیق، به صورت توصیفی- تحلیلی است.
از نتایج این پژوهش: بالاترین مولفه بومی- روستایی در کتاب عشق، رنج و بلوط، مربوط به آوازهای
محلی است که روستائیان در جاهای مختلف از آن استفاده میکنند و به میزان ٣ بار بسامد داشته است. از
مولفههای مشترک بین رضا موزونی و امیر حسین فردی میتوان به مواردی چون: استفاده از اصطلاحات
رایج در بین مردم، است. هر دو از پوششهای محلی مناطق خود نام بردهاند، کاربرد اصلاحات رایج در
میان هر دو وجود دارد. هر دو از روشهای امرار معاش مربوط به مناطق خود سخن گفتهاند، هر دو به
پوشش گیاهی مناطق خود اشاره داشته اند
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش درصدد است به بررسي مؤلفه هاي بومي و روستايي در آثار امير حسين فردي و کتاب عشق ، رنج و بلوط رضا موزوني است .
از نتايج اين پژوهش : بالاترين مؤلفه بومي- روستايي در کتاب عشق ، رنج و بلوط ، مربوط به آوازهاي محلي است که روستائيان در جاهاي مختلف از آن استفاده ميکنند و به ميزان ٣ بار بسامد داشته است .
در اين بخش از داستان ، راوي سخن از يکي از کنشگران داستان به نام مناف دارد که فردي روستايي است و هرزوزه براي امرار معاش خود به اطراف روستا رفته و آذوقه همراه خود، حمل مي کرده است .
اشاره به وجود اين درخت در گيلان دارد که ميرزا کوچک خان از آن به عنوان يکي از پناه گاه هاي خود زمان ترويج مبارزات ، از آن استفاده ميکرد.
نويسنده نيز در اين بخش از داستان ، به نام يکي از روستاهاي اطراف زادگاهش ، اشاره کرده است : در کتاب عشق ، رنج و بلوط : ديره دهستان ديره ، يکي از روستاهاي بخش مرکزي استان گيلانغرب است که شامل ٢٨ روستا مي باشد.
نويسنده در اين داستان با نام بردن از کفش محلي کرمانشاه ، به هنر مردم کرمانشاه در صنايع دستي نيز اشاره کرده است : «پدر گيوه هايش را با خستگي از پا مي کند» (١٦) در آثار امير حسين فردي: چوخا 322 چند دقيقه بعد، مرد جواني که چوخايي قهوه اي پوشيده بود و تفنگي در دست داشت ، به آنها نزديک شد.