خلاصه ماشینی:
"شهید سید مرتضی آوینی،با اشاره به اینکه روشنفکران جهان سوم و خصوصا روشنفکران مسلمان ایران به معنایی که خود در ذهن خویش برای دموکراسی تراشیدهاند عشق میورزند-و حال آنکه در نزد غربیها،دموکراسی هرگز بدین مفهوم نیست-،میگوید: دموکراسی یعنی«ولایت مردم»،و این مفهوم صراحتا با«تئو کراسی»که حکومت خداست (به تصویر صفحه مراجعه شود) معارضه دارد در دموکراسی،«حق قانونگذاری»اصالتا به «مردم»-به مثابه مصداق جمعی بشر-باز میگردد و این معنا با حکومت اسلامی که حق قانونگذاری را به خدا و خبرگان و فقها در استنباط و استخراج احکام خدا باز میگرداند،قابل جمع نیست.
شهید بزرگوار،سید مرتضی آوینی میگوید حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نبود ظهور انقلاب اسلامی که بعثت تاریخی و احیاءحیات باطنی انسان است و ظهور مردمی چون حضرت امام خمینی(س)کافی بود تا اهل حق باور کنند که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن لحظه موعود که انسان در انتظار اوست فاصلهای چندان باقی نمانده است.
شهید آوینی متذکر میشود وجود امام خمینی و برکات آن را تنها کسانی میتوانند حقیقتا درک کنند که در جستجوی تاریخ تحول باطنی انسان بر کره زمین با تاریخ انبیاء رجوع میکنند؛کسانی که نامی از آنان در تاریخهای تمدن است و نه در تاریخهای رسمی،اما زمین هرچه دارد مدیون آنهاست7کسانی که چون دیگر ابناء بشر از خاک میرویند،اما چون دیگران در خاک نمیمانند و سر بر آسمان برمیآورند.
شهید سید مرتضی آوینی بر این نکته تصریح میکند که در جهان امروز،هرگز فرصت و رخصت آنکه شما الفاظ را آنچنانکه نظام فکریتان اقتضا دارد معنا کنید؛«نظام آموزشی و فرهنگ واحد جهانی هرگز این اجازه را به شما نمیدهد»و تنها از طریق غربزدگان و وابستگان به آن تفکر واحد،نسخههای از پیش تعیین شده ارائه و اعمال میشوند."