خلاصه ماشینی:
"اما در مورد غزل حماسی که از دستاوردهای ادبیات انقلاب اسلامی است: همان طور که در دو مقالة سیری در خوننامة خاک ـ سرودة : نصرالله مردانی و «نگاهی به اشعار حماسی ـ عرفانی عارف شجاع جماران» نوشتهام: «اغلب غزلیاتی که در دورة انقلاب و پس از آن، به ویژه آثاری که در فاصله هشت سال دفاع مقدس توسط شاعران متعهد و وفادار به انقلاب و ضمنا مرید و هوادار امام خمینی (ص) سروده شده است، نظیر آنچه که برای نمونه دربارة مجموعة شعر ـ خوننامه خاک، سرودة: نصرالله مردانی ـ مشاهده میشود، رنگ و بویی آمیخته از حماسه و مضامین غنایی را داراست، اگر از اختصاصات اشعار حماسی: جنبه آفاقی و بیرونی آن را در نظر بگیریم و رسالت شاعر حماسهسرا ـ مانند شاهکاری که استاد طوس، فردوسی، به وجود آورده است، در این بدانیم که وی تصویر علایق و آرمانهای ملتی را که استقلال و تمدن او در حال تکوین است، در اثر خویش منعکس میکند و از دلاوریها و احوال قهرمانان و عظمت و جلال جنگجویانة رزمجویان سرزمین خود سخن میگوید و به تحلیل خلق و خوی ابرمردانی که برای کسب افتخارات و حفظ کیان ملتشان میکوشند میپردازد، و جنگهای ایشان را که به واقع نبرد میان خیر و شر، یا مقابله قدرتهای اهورایی با نیروهای شیطانی و اهریمنی در بستر حوادثی جالب و عبرتآموز است، به شکلی غرورانگیز وصف میکند؛ و از طرفی با توجه به درونمایه و هویت شعر غنایی که مثل اعلای آن نوع غزل است، و غزل مبین احساسات مشخص شاعر بوده و جنبة درونی دارد، و در آن از عواطفی نظیر عشق و دلدادگی و هجران و دردمندی، رنجها، شادیها و تأثرات زندگی فردی انسان سخن میرود و معمولا با توصیفاتی از گل و شکوفه و نسیم و ماهتاب و پگاه و شامگاه و وصف می و معشوق و ساغر و ساقی؛ خلاصه با آرمانها و حسب الحال شاعر همراه میباشد، در بسیاری از اشعار «خوننامه خاک» و آثار مشابه آن، هم صبغهای از شعر حماسی به چشم میرسد و هم حال و هوایی از غزل و مضامین غنایی احساس میشود، که البته گاه یکی از دو عنصر (حماسه و غزل یا مضامین غنایی) بر دیگری فزونی میگیرد و نظیر ابیات ذیل که از دو غزل ـ حماسی عرفانی ـ مردانی نقل شده است از مجموعه شعر خوننامه خاک او، چاپ تهران 1364، انتشارات کیهان، صفحات 85 و 42 و 116."