خلاصه ماشینی:
"اما سؤال من این است که آیا موسیقیهای نوشته شده برای فیلم در سرزمین ما، این خصوصیات را دارند؟آهنگسازی که چندین موسیقی فیلم ساخته است،آیا کار دهم او هیچ فرقی با کار اولش دارد؟آیا نمیشود موسیقی یکی از فیلمها را با موسیقی فیلم دیگری که هر دو را یک نفر ساخته است عوض کرد و روی فیلم گذاشت؟من میگویم میشود و آب هم از آب تکان نمیخورد،چون هیچکدام اینها باهم فرق ندارند.
هرگز و هرگز هیچ یک از آهنگسازان باسواد که قدرت دفاع از آثارشان را داشته باشند از عرصهء پارتیتور خود واهمه نداشتهاند،اما همیشه مسئله این بوده است که چه کسی و با چه سطح آگاهی میخواهد این پارتیتور را بخواند؟ نظرتان دربارهء وضعیت نقد موسیقی فیلم در مطبوعات چیست؟ آیا تابهحال از خود سؤال کردهاید که چه کسی حق دارد نقد موسیقی فیلم بنویسد؟آیا تابهحال شنیدهاید که بقال سر کوچهتان در مورد یک تابلوی نقاشی نقد بنویسد؟اگر یک ادیب،نقدی درباره آثار ادبی بنویسد،این نقد معتبر خواهد بود؛اما اگر گفتند فریدون ناصری نقد شعر نوشته است،آیا شما از خودتان نخواهید پرسید فلانی از کی تا به حال شاعر شده است؟مشکل ما اینجاست که آدمهایی نقد موسیقی فیلم مینویسند که ارتباط لازمه را با موسیقی ندارند.
میشوی پسر شمر!این به اصطلاح آهنگسازان ما دوست دارند نقدنویس از اول تا آخر نقد نسبت به موسیقیشان بهبه و چهچه روا بدارد،درحالیکه هیچ یک از ما نیست که از اول تا آخرش حد اقل بیست نقطه ضعف نداشته باشد،بنده خودم تا به حال موسیقی فیلمی ننوشتهام که بتوانم از ابتدا تا انتهای آن از تکتک میزانهایش دفاع کنم،هیچکس هم بهتر از خودم نقطه ضعفهای آثارم را نمیداند،دیگران هم همینطور هستند و در اینجا لا اقل باید سعه صدر داشت و در نقد،خوب را تعریف کرد و بد را شناساند،اما اگر خوبها و متوسطها را گفتی،خوب است و آدم خوبی هستی."