خلاصه ماشینی:
"مشکل ایدهای دارم«از آن همه که گفتیم روزنی از انبوه حروف به جا ماند،تا از درون آن به آیندهای بنگرم که محیط پیرامونش،سراب است»میخواهم بدانم بین نت«دو»ای که بتهوون استفاده کرده و نت«دو»ای که ما در موسیقی ایرانی استفاده میکنیم چه فرقی هست؟آیا نت «دو»در اثر گذشت زمان کمایی به آن اضافه یا کم میشود،یا غبار زمان روی آن را میپوشاند و از بین میبرد؟این نت در طبیعت برای همیشه«دو»است و این همان منافاتی است که گفتیم،حال این تفکر هنرمند است که میتواند از چیدن نتهای مختلف،نگرش دیگری یا نگرشی خاص به وجود بیاورد.
پس طبیعی است که خودم هم وقتی میخواهم پارتیتوریک یک قطعه را بنویسم، حضور زندگی در آن قطعه برایم اولین مؤلفه است به عبارتی دیگر اگر موسیقی نتواند انسان را به انسانبودنش نزدیک کند، (به تصویر صفحه مراجعه شود) جای درنگ ندارد که این موسیقی جز سردرگمی نصیبی دیگر در پی ندارد.
اما این اتفاق به شکل عجیبی بین ما رخ میدهد و تفاوت معنای دیگری پیدا میکند تفاوت در این است که مثلا من در سال بیشتر از شما در سالنهای کنسرت حضور دارم؟یا یک پیانوی گرانقیمت را به عنوان تزیین در منزل خود نگهداری میکنم؟این بسیار تلخ است که تفاوت در این راستا درک شود.
این درک نشدن،توهم عجیبی در دل آن موزیسین به وجود میآورد که فکر میکند آهنگی که ساخته بسیار متفاوت و فکورانه است و در چند قرن دیگر مورد توجه قرار میگیرد،لابد مردمان آن زمان مردمانی وهمی هستند!درحالیکه این موسیقی هیچ هدیهای با خود همراه نمیآورد و به شنونده چیزی نمیبخشد."