خلاصه ماشینی:
"با این همه باید پذیرفت که از نگاه ساختاری،گسلشهای راندگی در ساختار البرز اثرسازنده دارند؛به گونهای که الگوی ساختاری چیرهی البرز از نوع گسلش راندگی است که سبب شده است، فلسهای ساختاری به مقدار زیاد،به ویژه از شمال خاوری به جنوب باختری جابهجا شوند.
افتخارنژاد (1972)بسته شدن زمین درز خاور ایران را نتیجهی فرو رانش پوسته اقیانوسی به زیر بلوک لوت میداند،در حالیکه تیرول و همکارانش(1983)،به فرو رانش پوسته اقیانوسی به زیر بلوک افغان بر این باورند که شواهد موجود در تأیید این نظر است.
جایگاه ساختاری کپهداغ:اگرچه بسیاری از زمین شناسان،کپهداغ را از لبهی جنوبی ورق توران و بخشی از قارهی اوراسیا میدانند،ولی افتخارنژاد(1370)سنگهای پرکامبرین پسین-پالئوزوییک این ناحیه را همسان ایران مرکزی، و سنگهای دونین-کربنیفر آن را همانند البرز میداند.
فرونشست خزر اگرچه واژهای فرونشست خزر بیشتر یادآور بزرگترین دریاچهی دنیا(دریای خزر)است،ولی ویژگی زمین شناسی نواحی جنوب دریای خزر،به ویژه در حد فاصل گنبد کاووس تا دشت مغان نشانگر آن است که نهشتههای میوسن میانی به بعد این نواحی،گاهی با حدود 4500 متر ضخامت،از نظر لیتولوژی و ضخامت،تفاوت آشکاری با رسوبهای هم زمان در البرز دارند.
دادههای ژئوفیزیکی نشان میدهند،در بستر خزر جنوبی نوعی پوستهی باز التی، با ضخامت 15 تا 20 کیلومتر وجود دارد که با ترادفی از نهشتههای رسوبی چین خورده،به ضخامت 15 تا 25 کیلومتر و به سن پالئون-کواترنری پوشیده شده است.
وجود باریکهای از پوستهی قارهای در این پهنه سبب شده است که مکران به چند روش و به چند واحد زمین ساختی تقسیم شود."