خلاصه ماشینی:
طی دهه های اخیر وقتی از ادبیات متعهد صحبت می کنیم، ذهن شنونده در اغلب اوقات به سمت ادبیات ایدئولوژیک (و در ایران بیشتر به سمت ادبیات چپ غالب بر فضای ادبی ما از دهههای 30، 40 و 50 به بعد) می رود به نظر شما آیا مفهوم "ادبیات متعهد" ادبیات ایدئولوژیک است یا تعهد اجتماعی مشابه آن چه در آثار جمالزاده ، چوبک یا هدایت میبینیم نیز تعهد ادبی محسوب میشود؟ ممنون از اینکه اولاً این بحث را پیش کشیدید که تا حدی ساحتهای موضوع باز شود و دوم اینکه بحث را به ادبیات عامه برسانیم.
اولین نکتهای که باید مطرح کرد، این است که اصلاً مگر میشود ادبیات تعهد نداشته باشد؟ درواقع هنر، در ذات خودش متعهد است.
از نظر من تعهد بستگی به این دارد که با چه پسوندی آورده شود؛ مثلاً ادبیات متعهد و مردمی، متعهد و دینی "و انقلابی"،"و اجتماعی"، "و سیاسی".
بله، همینطور است اما توجه کنیم که در همان زمینهی تعهد به ادبیات، چون بههرحال ادبیات زبان برتر و یا بهاصطلاح غنی شده است، طبیعتاً شاعر متعهد به ادبیات، با هر تعهد سیاسی هم که شعر بگوید تعهد او به ادبیات را نمی توان منکر شد.
از نظر توجهی که به اخلاق دارد دارای تعهد انسانی است، در جهان هم بسیاری اعتقاد دارند که شاعر و نویسندهی متعهد کسی است که به مقولات اخلاقی و تربیتی بپردازد و نگاه او انسانی باشد، نگاهی فارغ از قوم و عشیره و کشور خودش، نگاه به کل جامعهی بشری که چنین تعریفی درواقع شاهکارهای جهانی را دربر میگیرد.