چکیده:
در این نوشتار علاوه بر اعلام موضع درباره وحدت و یا تعدد نوعی نفوس بشری به دنبال پاسخی درخور برای حل معمای روانشناختی چگونگی ماهیت انسان هستیم. یکی از مباحث مطرح در علمالنفس فلسفی، مسئله وحدت و یا تعدد نوعی نفوس انسانی است. اندیشمندان مسلمان در این زمینه اقوال مختلفی را مطرح ساختهاند و علاوه بر اقامه استدلال از شواهد قرآنی و روایی در تثبیت اندیشه خود بهره بردهاند. برخی حکمای اسلامی معتقد به وحدت نوعی نفوس و برخی دیگر معتقد به تعدد آن هستند. در این میان صدرالمتالهین در بعضی کتب خود نظری بینابین ارایه داده و به وحدت ابتدایی نفوس در نوع و در عین حال کثرت نوعی آنها طی یک حرکت جوهری رای داده است. این مسئله فلسفی قرابت سازندهای دارد با مسئله مطرح در روانشناسی تحت عنوان ماهیت روانشناختی انسان که در آن روانشناسان دیدگاههای مختلف و بعضا متضادی بیان کردهاند. بعضی ماهیت انسان را خنثا دانستهاند، برخی آن را دارای تمایلات شر انگاشتهاند و بعضی نیز تمایلات خیر را به آن نسبت دادهاند. با حل مسئله وحدت یا تعدد نوعی نفوس در حکمت اسلامی، پاسخی درخور به پرسش مطرحشده در علم روان شناسی داده میشود.
In this article, in addition to proclaiming a position regarding the typical unity or plurality of the human souls, we are seeking to find a proper resolution for the psychological riddle of the human’s quiddity. One of the issues in the philosophical psychology is the question regarding the typical unity or plurality of the human souls. The Muslim scholars have offered a variety of opinions in this regard and, in addition to presenting some arguments, they have used evidences from the Quran and hadith in establishing their idea. Some of the Islamic philosophers believe in the typical unity of the souls and some others believe in the species plurality of the souls. Among them, Mulla Sadra has presented a middle line in some of his books, believing in an initial unity in type of the souls and, at the same time, their typical plurality in the process of a substantial motion. This philosophical issue has a formative association with the psychological discussion posed under the title of the ‘human’s psychological nature’, wherein the scholars have offered various, an even contrasting, views. Some have regarded human’s quiddity as neutral, some have regarded it as having evil leanings, and some others have attributed good leaning to it. By resolving the issue of the typical unity or plurality of the souls in Islamic philosophy, a proper answer would be given to the question posed in psychology.
خلاصه ماشینی:
com غلامرضا فیاضی / استاد گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی( دريافت: 29/09/99 پذيرش: 25/03/1400 چکيده در این نوشتار علاوه بر اعلام موضع درباره وحدت و یا تعدد نوعی نفوس بشری به دنبال پاسخی درخور برای حل معمای روانشناختی چگونگی ماهیت انسان هستیم.
او معتقد به وحدت نوعی نفوس انسانی در آغاز خلقت است، لکن به کمک مبانی فلسفی خود ازجمله حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و همچنین جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء بودن نفس ناطقه انسانی (صدرالمتألهین، 1981، ج 8، ص 11ـ12، 134و344؛ همو، 1354، ص314؛ عبودیت، 1392، ج3، ص293ـ294؛ معلمی، 1395، ص308)، بیان میدارد که انسانها طی یک حرکت جوهری از نوع واحد به انواع متعدد تقسیم میشوند.
صدرای ثانی صدرالمتألهين که در فلسفه نظریه سومی را ارائه داده و در قبال وحدت نوعی نفوس و تعدد آن ادعای سومی را مطرح کرده بود در تفسیر قرآن کریم ـ با توجه به تأخر نگارش تفسیر از سایر کتب (عبودیت، 1394، ج1، ص32ـ36) ـ ظاهراً از نظر خود عدول کرده به قول دوم بازمیگردد و نفس انسانی را از ابتدای خلقت خود متعدد در نوع میداند.
اما با تکیه بر ادله عقلی، نقلی و شواهد تجربی و همچنین باور به جنسیت برای روح (مصباح و دیگران، 1391، ص150)، حقیقت آن است که انسانها نهتنها با تفکیک جنسیت، به دو دسته تقسیم میشوند، بلکه از همان بدو خلقت به لحاظ نوع و یا حتی جنس با هم تفاوت دارند و تحت یک عنوان واحد قرار نمیگیرند و متعلق به انواع و یا اجناس متعدد (شاید به شمار افراد انسان) هستند (همان، ص152).