چکیده:
علت غایی از مباحث مهم و کلیدی بحث علت و معلول در فلسفه اسلامی است و بحث هدف آفرینش کاملا بدان وابسته است. در فلسفه اسلامی اولا علت غایی به علم به غایت تفسیر شده و نیز علت غایی و غایت را حقیقت واحد قلمداد کردهاند و این امر موجب ابهامات و مشکلات خاصی شده است. این نوشتار در بخش چیستی علت غایی علم را بهعنوان علت غایی مورد نقد قرار میدهد و محبت و میل و امثال آن را میپذیرد و نیز وحدت علت غایی و غایت مورد نقد قرار میگیرد و تبیین بهتر و دقیقتری ارایه خواهد شد که در آن علت غایی و غایت دو امر کاملا متفاوتاند، ولی به نحوی به یکدیگر مرتبطاند و نیز هر فاعل و فعلی لزوما علت غایی و یا غایت به دنبال ندارند.
خلاصه ماشینی:
پاسخ آن است که شکی نیست که اگر محبت علی به عالم شدن نبود و درس نمیخواند، پدیده علم پدید نمیآمد و پدیده محبت به لحاظ زمان مقدم بر عالم شدن است، پس یک حقیقت نیستند و نهایت این است که هر دو در درون نفس فاعل (علی) رخ داده است؛ یعنی محل علت غایی (محبت) و محل غایت (عالم شدن) نفس و روح علی است، ولی اتحاد محلی این دو حقیقت را یکی نمیکند و هنوز هم یکی حکم علت و دیگری حکم معلول را دارد و دارای تقدم و تأخر رتبی و حتی زمانی هستند.
توضیح آنکه: هنگامی که ما به اشیای خارجی مثل چوب، آهن، و غیر آن علم پیدا میکنیم ماهیت این حقایق در ذهن ما حاصل میشود؛ یعنی صورتی ذهنی پیدا میکنیم که بیانگر ماهیت این اشیاست و پل ارتباط ما با عالم خارجی همین ماهیت است که در ذهن به وجود ذهنی موجود است و در خارج به وجود خارجی و این ماهیت با وجود ذهنی خود علت صدور ماهیتی خارجی است (البته این مطلب درباره خداوند در باب همه ماهیات جاری است، ولی در انسان فقط ماهیاتی که انسان نسبت به آنها جنبهها فاعلی دارد مثل عالم شدن و همه افعال اختیار انسان و نتایج آنها).