چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی روشهای آموزش آموزههای دینی در مقطع ابتدایی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و در این راستا، اصول آموزش آموزههای دینی شامل اصل سهولت، اصل تدریج، اصل مداومت و استمرار، اصل آگاهیبخشی و اصل تفاوتهای فردی مورد بررسی قرار گرفت. روشهای آموزش آموزههای دینی شامل روش استفاده از مثال، روش استفاده از داستان، روش یادآوری نعمات خداوند و روش نمایشی (نمادین) نیز در این پژوهش مطالعه شدند. نتایج نشان داد در مورد روشهای آموزش مفاهیم دینی، باید همۀ عوامل محیطی، شخصیتی و درونی کودک در نظر گرفته شود تا متناسب با آن شرایط، بهترین روش انتقال مفاهیم ارائه گردد.
The purpose of the present study is to review the methods of teaching religious courses in the elementary grades. The research method is descriptive-analytic and in this regard, some principles of teaching religious courses including comprehensibility, gradual education, perseverance and persistence, raising awareness, and personal differences were explored. The methods of teaching religious courses such as using examples and stories, reminding students of God’s blessings, and theatrical (symbolic) methods were also studied in this research. The results showed that as for methods of teaching religious courses, all environmental, personality, and inner factors related to a child should be considered so that the best way to transmit concepts, suitable for the condition, would be adopted.
خلاصه ماشینی:
لذا، اين پژوهش سعي دارد به اين مسئله بپردازد که آيا دوران کودکي و به ويژه مقطع ابتديي، زمان مناسبي براي آموزش آموزه هاي ديني است ؟ و کدام روش ميتواند به طور دقيق و مناسب ، اين مفاهيم را منتقل کند؟ برخي از صاحب نظران ، اين دوره را مناسب ترين فرصت براي تحصيل و يادگيري و سرآغاز رشد استعدادهاي کودک ميدانند.
آموزش آموزه هاي ديني داراي مراتب و مراحلي بوده و اين مراحل و مراتب به علت تفاوت در رشد استعدادهاي عاطفي، شناختي، انگيزشي و همچنين تفاوت در معلومات و تجربيات کودکان ، به گونه اي است که نميتوان هر مطلبي را در هر مرحله اي آموزش داد؛ بلکه بايد تناسب قدرت درک کودک و سطح تفکر او با مفاهيم ديني را در نظر گرفت (زارع و همکاران ، ۱۳۹۸، ص ۳).
در منابع اسلامي، آيات و احاديث زيادي وجود دارد که علم و آگاهي را ستايش ميکند و مردم را به سوي آن ، دعوت و تشويق مي نمايد و از جمود و تقليد کورکورانه و بدون تفکر و تعقل برحذر مي دارد و به شدت نکوهش مينمايد؛ به طوري که شيؤە دعوت پيامبر اکرم (ص ) نيز بر اساس آگاهيبخشي و بصيرت است ؛ به همين دليل ، در تعليم آموزه هاي ديني و اسلامي، ديگر جايي براي تحميل عقيده و القائات و ً تقليد کورکورانه باقي نمي ماند؛ زيرا اصولا اين مفاهيم با مفهوم پذيرش بر اساس بصيرت و آگاهي ، به هيچ وجه سازگار نيست (جهدي کلوانق و همکاران ، ۱۳۹۷، ص ۵).