چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل حد و کیفیت تاثیر طینت و ژن در رفتار آدمی و امکان تغییرپذیری در روند تعلیم و تربیت است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که آنچه که از آیات و روایات با مضمون به ظاهر جبرگرایانه با نام «طینت بد و یا خوب» آمده، هیچ منافاتی با اختیار انسان در تغییر و تحول فکری و رفتاری ندارد. انسانها میتوانند با آسیبهای طینتی و ژنتیکی که از والدین خود به ارث بردهاند، با قرار گرفتن در شرایط خوب و مناسب آن آسیبها را از وجود خود پاک کنند و یا آنها را با غلبه خوبی و نیکی غیر فعال نمایند. اختیار در وجود آدمی امری بدیهی و تربیتپذیری و تغییر در عالم حوادث و تغییرات ممکن و اجتنابناپذیر است. اگر جبر طینتی و ژنتیکی بر بشر حاکم میبود، مدح و ذم و مواخذه و پاداش و عقاب هم بیمعنا میشد که این خلاف بداهت است.
The purpose of the present study is to review and analyze the extent and quality of the impact of nature/genetics on human behavior and changeability in the process of education. The method of study is descriptive-analytic and the results indicate what has been mentioned in the Qur’anic verses and traditions as a seemingly deterministic theme called “good and bad nature” is not in contradiction with human free will for changing and intellectual and behavioral transformation. Humans, despite natural and genetic harms that they inherit from their parents, can clear them away from their existence by being in a good and suitable situation or can deactivate them by highlighting their good traits. Free will in the existence of a human is an obvious issue and education and transformation in the world of events and changes is feasible and inevitable. If natural and genetic determinism were dominant on human beings, then praising and blaming and reward and punishment would be meaningless and it is against improvisation.
خلاصه ماشینی:
٢. بيان مسأله با توجه به مطالبي که در مقدمه نوشتار حاضر آمد، پرسش هاي پژوهش اين است که : ۱) آيا ما محکوم طينت خويش هستيم ؟ آيا کشفيات ژنتيک و ژن هاي ما بيان کننده رفتار ما ميباشند؟ آيا ما همان طينت و يا ژن هايمان هستيم ؟ ۲) آيا ژن ها آزادي و اختيار را از ما سلب کرده اند؟ آيا خداوند اختيار را در طينت ما سرشته و يا در ژن ها برنامه ريزي کرده است ؟ اگر پاسخ به سوالات بالا مثبت باشد، چگونه ميتوان امر تعليم و تربيت و بايد و نبايدهاي رفتاري و اخلاقي که در آموزه هاي ديني آمده و مطالعات بيشمار در زمينه تاکيد بر آموزش و پرورش و اصل 1.
Francis Sellers Collins تربيت پذيري و تغييرپذيري را توجيه نمود؟ آيا تعرضي ميان بحث طينت و ژنتيک با اين آموزه ها و دستاوردهاي علمي وجود دارد؟ پرسش هايي از اين گروه از اهداف اصلي و فرعي پژوهش حاضر بوده تا در آن فرضيه جبر طينتي و يا ژنتيکي را در تقابل با اختيار انسان و تاثير آموزش و پرورش و تغيير رفتار و نگرش به همراه ديدگاه مخالف آن مورد نقد و بررسي قرار گيرد.
چرا ممکن نباشد که در اين ترکيبات ژني، ترکيبي بديع منجر به داده هاي جديد و بدون پيشينه علمي گردد؟ مگر نه اين است که طبق دستاوردهاي علم نوين ، ژن ها خود سازنده اطلاعات خويشند؟ در گذشته با تصوري نه چندان درست ، باور بر اين بود که ژن ها بيکم و کاست انتقال دهنده صفات ارثي هستند، در حالي که امروزه معلوم شده است که نه تنها ژن ها بر روي يکديگر، بلکه بر روي اجزاي ديگر سلول نيز اثر متقابل دارند.