چکیده:
صادق چوبک یکی از نویسندگان چیره دست معاصر ایران است که پس از شهریور 1320 با تاسی از صادق هدایت و همچنین تحت تاثیر شیوه های نویسندگان آمریکایی به نوآوری در ادبیات داستانی ایران دست زد. وی در شمار واقع بین ترین داستان نویسان معاصر ایران است که با نگاه بیطرفانه و بی ترحم به فساد و زشتی، واقعیت زمانه خود را به نمایش گذاشته و زندگی رقت بار مردم جنوب ایران را توصیف می کند.
نویسندگی چوبک را می توان به دو دوره مستقل تقسیم نمود. شهرت چوبک به سبب آثار نخست اوست که ویژگیهای ممتاز و منحصر به فردی دارد. ساختمان و شکل پرداخت داستانهایش در این دوره قوی و سنجیده و سرشار از وصفهای تازه و همراه با ایجاز و فشردگی است. اما آثار دوره دوم او علی رغم ارایه دیدگاه فردی از معنای زندگی و استفاده از شخصیتهای سطوح پایین جامعه و بکارگیری زبان عامیانه و تصویرگری هنرمندانه از جامعه ایران، نتوانسته است خوانندگان دوره نخست را قانع و راضی کند. نگارنده در این مقاله کوشیده است نقاط ضعف و قوت آثار چوبک را مورد بررسی قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
تعدادی از منتقدان نخستین کارهای او را ستوده و ساختمان و شکل پرداخت داستانهای این دورهاش را بسیار قوی و سنجیده و حساب شده قلمداد کرده و چوبک را در این داستانها«نظارهگر»چیرهدست معرفی کردهاند و ایجاز و فشردگی و سرشار بودن از وصفهای تازه را از ویژگیهای بارز آثار او دانسته و علت تأثیر فوری و قاطع آن را در جامعه غنای مضمون و اطمینان نویسنده از قوت تأثیر آن و برخورداری از زبان ساده و شفاف عنوان کرده و همواره از برتری آثار نخست بر کارهای بعدی او سخن راندهاند(رک:یاد صادق چوبک،«نظر صاحبنظران دربارهء صادق چوبک و آثار وی»،ص 29-یاد صادق چوبک،«از نتایج نوشتن برای نویسنده بودن»، ص 380-آواها،ص 294-نقد آثار صادق چوبک،ص 186-ادبیات نوین ایران،ص 362)دکتر اسلامی ندوشن در کتاب«آواها و ایماها»مینویسد:مجموعهء انتری که لوطیش مرده بود نسبت به کتاب اول تنزّلی در آن دیده میشود.
آنچه براساس مطالعهء داستانهای چوبک و همچنین نظرات مذکور میتوان دریافت اینست که چوبک اگرچه آثار دورهء دوم خود بخصوص سنگ صبور را بزتابی از جامعهء ایرانی قرار میدهد و به دنبال ارائه دیدگاهی فردی از معنای زندگی است وسعی دارد آنچه در آثار پیشانوخته-مانند استفاده از شخصیتهای سطوح پایین جامعه،بکارگیری زبان عامیانه و محاورهای،دید تازه نسبت به جهان و توجه به ساختار داستان را-یکسره در داستانهای بلند خود بکار گیرد و از جامعه ایران به لحاظ تاریخی و اجتماعی تصویری هنرمندانه ارائه دهد،نتوانسته است خوانندهء دوران نخست خود را قانع و راضی گرداند ضمن اینکه با مبالغه و افراطکاری در توجه به زشتیها و پلیدیها و توجه بیش از حد به شخصیتهای توسریخور و بیچاره و فراموش شده و روی آوردن به مفاهیم سطحی و ارائه شخصیتهای جامد و زیادهروی در عامیانهنویسی و گنجاندن افکار ملی خود در میان داستانها،چهرهء ممتازتری از خود نشان نداده و گاه موجبات ملال و دلتنگی خواننده را نیز فراهم آورده است.