چکیده:
مفهوم سرمایۀ سیاسی، اصطلاحی نسبتا نوپدید در قاموس سیاست و محل تلاقی دانشهای گوناگون است که استواری سیاسی، همبستگی اجتماعی و انسجام ملی در نظامهای سیاسی گسترده، پیچیده و غیرشخصی مدرن، بیش از پیش به آن وابسته است. با این حال علیرغم اهمیت بنیادین و کاربردی آن، هنوز پژوهش مستقل چندانی درباره آن صورت نگرفته است. از زاویۀ رهیافت نهادین، سرمایۀ سیاسی، سازهای سیاسی- اجتماعی، پدیدهای اقتضایی، زمینه-مند و زمانپرورده است که تغییرات نزولی آن، پیامدهایی عمیق برای سامان و استواری سیاسی جوامع دارد. با این ملاحظه، این مقاله بدین پرسش اصلی میپردازد که پیامدها و دلالتهای فروکاهش سرمایۀ سیاسی چیست؟ فرضیۀ مقاله چنین است که کاهش سرمایۀ سیاسی، پیامدهای چندوجهی مانند بالا رفتن هزینۀ مبادلات سیاسی، کاهش مشارکت مدنی، افزایش فساد، افزایش قابلیت تنظیمگری و مداخلهجویی حکومت، رواج آنومی و نافرمانی و فرسایش مشروعیت سیاسی دارد و دلالت مهم آن، وقوع تغییرات جدی در ساحتهای گوناگون جامعۀ سیاسی است. این نوشته با الهام از رویکرد نهادگرایی سیاسی و با روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب نظری ترکیبی بوردیو و دیگران، ابعاد مفهومی سرمایۀ سیاسی و پیامدها و دلالتهای فروکاهش آن را بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اين ملاحظات، پرسش اصلي نوشتار حاضر اين است که فروکاهش سرمايۀ سياسي براي جامعۀ سياسي، چه پيامدها و دلالـت هـايي دارد؟ بـديهي اسـت کـه تأمـل درباره مفهومشناسـي سـرمايۀ سياسـي، ابعـاد، مؤلفـه هـا و همبسـته هـاي آن بـه مثابـه پرسش هاي فرعي مورد توجه مقدماتي قرار خواهد گرفت .
يکي از آثـار مسـتقيم در ايـن موضوع به عبادي و همکاران (١٣٩٢) در مقاله «عوامل اثرگذار بر سرمايۀ سياسي » تعلـق دارد که نويسندگان آن، ضمن واکاوي مفهـومي سـرمايۀ سياسـي و عناصـر مختلـف ، بـا کاربرد روش مصاحبه ، عوامل اصلي را در دو دستۀ کلـي مربـوط بـه شـهروندان و دولـت شناسايي کردهاند و براي بهبود نگرش سياسي شهروندان نسبت به دولت ، کاهش فاصـله قدرت، افزايش آزاديهـاي اجتمـاعي، تشـکيل بيشـتر احـزاب و شـبکه هـاي اجتمـاعي، جامعه پذيري مردمسالارانه ، احساس کارآمـدي سياسـي و خودمحـوري بيشـتر از جانـب شهروندان را برشمرده اند.
چنانکه پيداست ، در اين اثر بورديو، سرمايه سياسي را جزئي از جامعه شناسي روابط قـدرت١ بين گروههاي اجتماعي و نـوعي قـدرت سياسـي درک مـيکنـد کـه سياسـت مـداران از آن برخوردارند؛ سرمايه اي که از اعتماد پيروان مشتق شده است و با تغيير ميزان اعتماد، سـرمايۀ سياسي سياست مدار نيز تغيير ميکند (١٤ :١٩٨١ ,Bourdieu).
Miller, Arthur and Listhaug, Ola (1999) Political Performance and Institutional Trust, in Critical Citizens, Global Support for Democratic Government, Ed, Norris, Pippa, pp.