چکیده:
پژوهش پیش رو با هدف پاسخگویی به پرسشهای اصلی «آیا امکان شناخت ذات الهی از منظر آلوین پلانتینگا ممکن است؟ نظر او در این خصوص چه ضعفها و قوتهایی دارد؟» ترتیب یافت. یافتههای این پژوهش عبارتاند از: در شبکه واژگانی پلانتینگا ذات و ماهیت به یک معنا به کار رفتهاند؛ از منظر پلانتینگا خدا دارای حاکمیت مطلق بر عالَم است. پلانتینگا بر این حاکمیت آثاری را مترتب میداند: بساطت ذات، عینیت ذات و لوازم ذات (که البته با تردیدهایی از منظر پلانتینگا همراه است) و عدم تناهی ذات. پس از این پلانتینگا لزوم ذات یا ماهیت را برای وجود خدا اثبات کرده و ذات را عین وجود میداند. نقدهای عدم صراحت در بیان رابطه ذات و لوازم ذات و عدم تصریح در مواضع بر بیانات او وارد است. درنهایت پلانتینگا باور به ناممکنبودن شناخت ذات را رد کرده، میپذیرد که انسان امکان شناخت ذات الهی را دارد؛ البته نقدهایی مانند فروکاستن خداشناسی به مسائل مفهومی و پیشفرض قراردادن صحت متون مقدس، بر استدلالهای او وارد است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و با استفاده از ابزار کتابخانه به جمعآوری دادهها و تحلیل و نقد آنها پرداخته است.
This paper has been written with the aim of answering the following two questions: "Is it possible to know the God’s Essence in view of Alvin Plantinga? What are its strengths and weaknesses in this regard?" The findings of this paper are: In the Plantinga’s vocabulary network, essence and nature are used in the same sense; in view of Plantinga, God has absolute sovereignty over the universe. Plantinga has the following effects on this sovereignty: The simplicity of the Essence, the objectivity of the Essence and the Essence’s necessaries (which, of course, is accompanied by doubts from Plantinga's point of view) and the infinity of the Essence; After this, Plantinga proves the necessity of Essence or Nature for God and considers God’s Essence as the same as God’s Being. The lack of clarity in expressing the relationship between Essence and the necessity of Essence, as well as the lack of clarity in positions on his statements, is criticized. Finally, Plantinga rejects the belief that it is impossible to know Essence and accepts that man has the possibility of knowing God’s Essence; of course, there are other criticisms of his arguments, such as reducing theology to conceptual issues and presupposing the authenticity of the scriptures. This article collect data and analyze and critique them with descriptive-analytical method and uses library tools too.
خلاصه ماشینی:
بررسي و نقد ديدگاه آلوين پلانتينگا در مورد ماهيت ، ذات الهي و امکان شناخت آن * تاريخ دريافت : ١٣٩٩/١٠/٣٠ تاريخ تأييد: ١٤٠٠/٠٦/٢٣ عين الله خادمي ** اميرحسين منصوري نوري *** مريم محمدي نوري **** ------------------------------------- مسعود زين العابدين ٣١ چکيده پژوهش پيش رو با هدف پاســخگويي به پرســش هاي اصــلي «آيا امکان شــناخت ذات الهي از منظر آلوين پلانتينگا ممکن اســت ؟ نظر او در اين خصــوص چه ضــعف ها و قوت هايي دارد؟» ترتيب يافت .
از اين منظر مي توان گفـت از آنجـا که عدم پذيرش حاکميت مطلق الهي منجر به پذيرش قابل مقايسـه شدن ذات الهي با موجودات ديگر از جمله انسان خواهد شـد و اين با عقيده اي که در مورد «الف » ذکر شد، در تنافي است ؛ بنابراين حاکميت مطلق خدا از منظر پلانتينگا ثابت اســت و هيچ موجودي مســتقل از او و بيرون از کنترل او وجود ندارد و او نيز به هيچ موجودي وابســته نخواهد بود (٦٨ & ٣٦ .
از طرف ديگر صـفات را از رهگذر ماهيت به خدا نسبت مي دهد؛ بنابراين ادعاي عينيت او را در اينجا يا بايد به اعلام نظر او در خصوص عينيت ماهيت يا ذات الهي با وجود او حمل کنيم يا بايد بگوييم از آنجا که او مبناي خود را مشـخص نکرده است ، اين اعلام نظر او نيز بي فايده خواهد بود؛ البته به نظر مي رسد مي توان ادعا کرد که پلانتينگا درنهايت عينيت را پذيرفته يا دست کم بسيار به پذيرش آن نزديک شده است ؛ چراکه او اعتقاد خود را اين گونه بيان مي کند: «آنچه من معتقدم نشان مي دهد؛...