چکیده:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر تاتر درسی بر افزایش خلاقیت و یادگیری در درس فارسی در مقطع ابتدایی می باشد که به صورت توصیفی و با رویکرد کیفی صورت گرفت. پژوهش با شیوه اسنادی انجام گرفت . در این پژوهش تلاش شد با مطالعه منابع دست اول و دوم ، تاثیرات تائتر درسی مورد واکاوی قرار بگیرد. بررسی ها نشان می دهد تئاتر در آموزشهای تحصیلی نقشی راهبردی در تقویت مهارت های مختلف دانش آموزان دارد. یکی از کوتاهترین راههای دست یابی به این رفتارها، پرداختن به فعالیتهای نمایشی است. مباحث آموزشی کتب درسی را میتوان از طریق تئاتر آموزش داد زیرا می تواند مولفه های مشارکت، فعالیت جمعی، مسئولیتپذیری، شناخت حقوق خود، احترام به حقوق دیگران و آموزش امور اعتقادی و کاربردی زندگی را به دانش آموزان انتقال و تفهیم نمود.
The purpose of this research is to investigate the effect of classroom theater on increasing
creativity and learning in Persian lessons in elementary school, which was done descriptively and
with a qualitative approach. The research was done with documentary method. In this research,
an attempt was made to analyze the effects of classroom theater by studying first and second
hand sources. Studies show that theater plays a strategic role in strengthening students' various
skills in academic education. One of the shortest ways to achieve these behaviors is to engage in
dramatic activities. The educational topics of textbooks can be taught through theater because it
can convey and understand the components of participation, collective activity, responsibility,
recognition of one's rights, respect for the rights of others, and the teaching of religious and
practical matters of life.
خلاصه ماشینی:
متخصصان معتقدند که روشهاي سنتي آموزش نه تنها کمکي به رشد خلاقيت در کودکان نمي کند، بلکه مانعي نيز در اين راه مي باشند (برگ، ٢٠٠٠) کودکان به برنامه هاي درسي که آنها را با تجربه هاي غير قابل پيشبيني مواجه کرده و هيجان زده نمايد، نياز دارند و اجراي چنين برنامه هايي مستلزم وجود معلمان خلاق ميباشد.
به عنوان نمونه ، نيو و استرنبرگ (٢٠٠٣) نقش محيطهاي رواني اجتماعي پرتحرک و نشاط بر خلاقيت را مورد تأکيد قرار داده اند؛ يافته هاي شريفي و داوري (١٣٨٨) بيانگر تأثير سه روش بارش فکري، ارتباط اجباري، و سينکتيکس بر خلاقيت مي باشد؛ شهني ييلاق، سهرابي، و شکرکن (١٣٨٤) تأثير آموزش بارش فکري بر خلاقيت دانشجويان، و گنجي، پاشا شريفي، و مير هاشمي (١٣٨٤) نيز تأثير روش بارش فکري بر خلاقيت دانش آموزان را نشان دادند؛ يافته هاي نيوشا، پاکدامن ، و اويسي (١٣٩٢) بيانگر اين است که آموزش بر اساس الگوي تدريس بديعه پردازي باعث افزايش ٧١ خلاقيت و بهبود عملکرد تحصيلي دانش آموزان چهارم ابتدايي در درس هنر ميشود و يافته هاي موسوي و مقامي(١٣٩١) نيز نشان مي دهد که به کارگيري روشهاي جديد و متنوع ارزشيابي منجر به افزايش عملکرد تحصيلي و نگرش دانش آموزان مقطع دبستان نسبت به خلاقيت شده است .
هنر، به اين جهت که از تنوع و انعطاف پذيري بالايي برخوردار بوده و برانگيزانندهي قوه ي تخيل مي باشد، زمينه ي مناسبي براي پرورش خلاقيت است (موگا و همکاران، ٢٠٠٠) هنر با خلق زيبايي ها به مغز انسان آرامش ميبخشد و شرايطي را پديد مي آورد که سلولهاي غزي در فضايي به دور از هياهو و نگراني انديشه نمايد، چرا که محيط پراسترس و نگران کننده، براي سلولهاي مغزي مخرب است (نيک ، ٢٠١١) فعاليتهاي هنري کودکان، نه تنها به آنان توانايي بيان انديشه با زبان هنري را مي دهد بلکه قدرت تجزيه و تحليل رويدادهاي اطراف و همچنين دقت را در آنها تقويت مي کند.