چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهگر شناخت اجتماعی در ارتباط میان باورهای هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه های شهر شیراز در سال تحصیلی 95-96 تشکیل میدادند که از این میان تعداد 300 نفر (174 دختر و 126 پسر) به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای شناخت اجتماعی، اشتیاق تحصیلی و باورهای هوشی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین تمام متغیرهای پژوهش حاضر که شامل ابعاد شناخت اجتماعی، اشتیاق تحصیلی و باورهای هوشی بود همبستگی معناداری در سطح 01/0 P<وجود دارد. باور افزایشی هوش دارای اثرات مستقیم بر ابعاد انرژی و شیفتگی تحصیلی میباشد. باور ذاتی هوش بر هیچ کدام از متغیرهای پژوهش تاثیر معناداری نداشت. در ادامه نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطهای شناخت اجتماعی در رابطۀ میان باورهای هوشی و اشتیاق تحصیلی بود. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که شناخت اجتماعی و باورهای هوشی دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اشتیاق تحصیلی میباشد.
AbstractThe aim of this study was to investigate the mediating role of social cognition in the relationship between intelligence believes and academic engagement. The method of present study was descriptive and correlational research. The statistical population comprised all students in Shiraz city in the 95-96 school year, of which, 300 (174 girls and 126 boys) samples were selected by cluster sampling. Data were gathered by social cognition questionnaire, academic engagement questionnaire and intelligence believe questionnaire. The methods used for analyzing was Pearson correlation and path analysis. The results of the correlation matrix showed that there is a significant correlation between all variables of this study, which includes of social cognition, academic engagement and intelligence believe in the p < .0/01.increase intelligence had a direct influence on The vigor and dedication dimensions. Inherent intelligences had no significant relationship whit research’s variables. Following analysis revealed the significant mediating role of social cognition in the relationship between intelligence believe and academic engagement. In general, it can be concluded that the social cognition and intelligence believe are two of the most important factors for investigating the academic engagement.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که تحقق تجارب پيشرفت شگرف در موقعيت هاي تحصيلي نيازمند پاسخ دهي به رديف هاي متفاوتي از مطالبات و تکاليف انگيزاننده و چالش انگيز است ؛ بنابراين ، استفاده از مفهوم اشتياق تحصيلي در محيط هاي تحصيلي ايدة دفاع پذيري ميباشد (عبدالله پور و شکري، ١٣٩٤) که در همين راستا، مرور پيشينۀ پژوهشي در قلمرو اشتياق تحصيلي ضمن تأکيد بر نقش عوامل 5 مؤثر بر تفاوت در اندازه هاي منتسب با اين کيفيت روان شناختي مانند رفتار معلم (آسر و همکاران ، ٢٠٠٥)، ساختار اهداف کلاسي (چو و چو٦، ٢٠١٤) و باورهاي معرفت شناختي (هيسکانن و لانکا٧، ٢٠١٤) و همچنين نقش تعيين کنندة اين سازه در تبيين تمايزات مشاهده شده در مفاهيمي مانند پيشرفت تحصيلي (وانگلارسيچون ٨ و همکاران ، ٢٠١٤؛ گالا٩ و همکاران ، ٢٠١٤) و فرسودگي تحصيلي (سالملا-آرو١ و همکاران ، ٢٠٠٩)، 1.
Assor, Kaplan, Kanat-Maymon, & Roth 6.
Galla, Wood, Tsukayama, Har, Chiu, & Langer ضرورت انکارناپذير مطالعۀ روشمند اين قلمرو مفهومي را تصريح ميکند؛ بنابراين بررسي پيشايندها و عوامل ايجاد اشتياق تحصيلي ضروري به نظر ميرسد چرا که شناخت پيشايندهاي اشتياق تحصيلي، هم ميتواند موجب پيش گيري از پيامدهاي شکست در محيط آموزشي شود و هم اينکه با تکيه بر اين اطلاعات و به کارگيري روش هاي مناسب ، محيط يادگيري خوشايندي را براي فراگيران فراهم آورد.
به منظور پاسخ به سؤال پژوهش مبني بر اين که "آيا شناخت اجتماعي نقش واسطه اي در ارتباط ميان باورهاي هوشي و اشتياق تحصيلي دارد؟" نتايج پژوهش نشان داد که تنها بعد باور افزايشي هوش از طريق واسطه گري ابعاد شناخت خود و درک تهديد آموزشي، داراي اثر غيرمستقيم بر ابعاد اشتياق تحصيلي است .
ولي باور ذاتي هوش نتوانست واسطه گري ابعاد شناخت اجتماعي بر هيچ کدام از ابعاد اشتياق تحصيلي را تبيين کند؛ نتايج پژوهش حاضر نيز همسو با يافته هاي پژوهش دولک (٢٠٠٠) حاکي از ارتباط معنادار ميان دو متغير باورهاي هوشي و اشتياق تحصيلي بود.