چکیده:
پژوهش حاضر با موضوع موانع معرفت حقیقی از دیدگاه شیخ اشراق (587ـ549ق) و عزالدین محمود کاشانی (د 735ق) به بررسی و تلفیق آرا و اندیشههای این دو متفکر مسلمان پرداخته است و شباهتها و تفاوتهای آرای آنان را با روش توصیفی ـ تحلیلی دنبال کرده است. ادراکات حسی و علوم عقلی و استدلالی از جمله موانع معرفت نزد شیخ اشراق، و عقل معاش از جمله موانع معرفت نزد عزالدین محمود کاشانی است. سهروردی علم را تا زمانی که بر صور محسوسات و تعینات دلالت دارد در سجّین طبیعت و معقولات محصور میداند که دیده عقل و چشم دل از رؤیت آن حقیقت قاصر است. کاشانی نیز با تکیه بر نور ایمان و یقین، موانعی چون علم و استدلال، عقل معاش، گناه و هواجس نفسانی و وساوس شیطانی و خودستایی را آفتی میداند که انسان را از کسب معرفت باز میدارد. انسان با توجه به استعداد و ظرفیت وجودیاش شایستگی کمال و افاضه معرفت را دارد و رسیدن به معرفت حقیقی مستلزم گسیختگی از عالم محسوسات، کدورات و شواغل جسمانی و رهایی از عالم ظاهر است.
The present study, focusing on the obstacles of true knowledge from the viewpoints of Sheikh Ishraq (549-587 AH) and ʿIzzuddin Kashani (d. 735 AH), investigates and integrates the views and opinions of these two Muslim thinkers and pursues the similarities and differences of their opinions through a descriptive-analytical method. Sensory perceptions as well as the rational and argumentative sciences are among the obstacles of knowledge for Sheikh Ishraq, and the subsistence intellect (ʿaql maʿash) is among the obstacles of knowledge for ʿIzzuddin Mahmoud Kashani. Sohrawardi maintains that knowledge is enclosed in the jail of the nature and intelligibles as long as it denotes the forms of sensible things and individuations, which cannot be seen by the eyes of the body and the intellect. Kashani also, by relying on the light of faith and certainty, regards obstacles such as knowledge and argumentation, subsistence intellect, sin and sensual passions, evil deceptions, and boasting as the blights that prevent the man from acquiring knowledge. Considering his potentials and his existential capacities, the man has the decency to achieve perfection and receive emanated knowledge, and achieving the true knowledge necessitates disruption from the world of sensible things, impurities and physical involvements as well as the world of apparent things.
خلاصه ماشینی:
کاشاني نيز با تکيه بر نور ايمان و يقين ، موانعي چون علم و استدلال ، عقل معاش ، گناه و هواجس نفساني و وساوس شيطاني و خودستايي را آفتي مي داند که انسان را از کسب معرفت باز مي دارد.
عقل معاش عزالدين محمود دست عقل را به تنهايي از وصول به معرفت الهي و حق و حقيقت کوتاه مي بيند و ميگويد: عقل در ذات خود يک چيز است ، وليکن دو وجه دارد: يکي در خالق ، و عبارت است از عقل هدايت که خاص مؤمنان است و يکي در خلق و اين عقل مشترک است که آن را عقل معاش خوانند، و اهل ايمان و طالبان حق و آخرت را عقل معاش تابع عقل هدايت بود (کاشاني ، ١٣٨٩، ص ١٩١).
عزالدين محمود نيز محسوسات و ادراکات حسي و عقلي را يکي از موانع راه معرفت مي داند و در اين باره اذعان ميکند که براي مشاهدة حق و شهود حقيقت بايد از محسوسات و از وجود خود غايب بود.
شيخ اشراق با الهام از قرآن و احاديث نبوي به پرده گشايي از اسرار و رموز هستي پرداخته و در سايه آيات الهي و سير در آفاق و انفس و با عبرت از حکمت هاي پيشين ، علوم عقلي و استدلالي را که حاصل بحث و عقل و انديشه است و به طريق اکتسابي به دست مي آيد، مانعي سر راه معرفت حقيقي مي داند.
همچنين عزالدين کاشاني در اين بحث به خواطر نفساني و شيطاني اشاره دارد و معتقد است که خواطر نفساني و شيطاني باعث سلب توفيق الهي و معرفت حقيقي از انسان ميشود.