خلاصه ماشینی:
"در نگاه قرآنی همه مخلوقات«آیات» الهیاند؛بلکه به عبارت دقیقتر حیثیت وجودی آنها«آیه و نشان خدا بودن»آنهاست و صرف نظر از«آیه بودن» هیچگونه تحقق وحیثیتی ندارند: {/و من آیاته خلق السماوات و الارض واختلاف السنتکم والوانکم/}(روم22/) در نهج البلاغه نیز میخوانیم: فانظر الی الشمس و القمر و الشجر و الماء و الحجر و اختلاف هذا اللیل و النهار و تفجر هذه البحار و کثرة هذه الجبال و طول هذه القلال و تفرق هذه اللغات و الالسن المختلفات،فالویل لمن انکر المقدر و جحد المدبر»2، (خطبه 185) «بنگر به آفتاب و ماه،درخت و آب و سنگ،گذر شب روز،روان گشتن دریاها و کثرت کوهها و بلندای قلهها و گوناگونی لغتها و زبانها،پس وای بر آن کس که تقدیرکننده و مدبر آنها را انکار کند!» نیز همانگونه که در قرآن از نمونههایی چون مورچه، زنبور،عنکبوت و...
بر این اساس میتوان گفت موجود،یا محدود به حدودی است و یا محدود به حدی نیست؛اگر محدود نیست،همان ذات الهی است که وجودش مشروط به هیچ شرط و فرضی نیست و اگر محدود است محتاج حاد است زیرا محدودیت مستلزم آن است که آن شی در هر ظرف و شرطی محقق نباشد بلکه وابسته به ظرف و تقدیر خاصی بیان موجز و تام علوی چنین است: و من حده فقد عده فقد ابطل ازله(خ 152) بدینترتیب در نهج البلاغه هم وحدت حقیقی الهی طرح شده و هم برای آن،برهان اقامه گردیده است.
علی علیه السلام در نهج البلاغه به این موضوع نیز پرداخته است و ما برای فهم بهتر بیان علی(ع)به ذکر مقدمهای میپردازیم: باید دانست که آفرینش نسبت به خداوند،همچون ساختمان نسبت به بنا نیست."